روایت پرومته مدرن | اعتماد


«سفر سرگردانی» [اثر سعیده امین‌زاده] قصه‌ای آشناست. عالم و آدم با چنین ماجرایی درگیر بوده و هستند. حکایت درد و رنجی ازلی ابدی است که از نیاز نوع بشر نشات می‌گیرد. احتیاج به همدم مشکل امروز و دیروز نیست. از ابتدای آفرینش با آدم عجین بوده و پیشانی‌نوشت کتاب هم به همین مضمون اشاره دارد: من ناخدای عشقم و بر دریای عمیق کشتی می‌رانم. امید ندارم که در جهان به بندری برسم و هرگز بتوانم جایی لنگر بندازم. گفته‌های چهار قرن قبل دن‌کیشوت، زبان حال امروز آذر است. زن بی‌پناهی که از همه مایوس شده، خانواده‌اش از هم پاشیده، پدر و مادر از کودکی تنهاش گذاشته‌اند و جدا زندگی می‌کنند. چه در زندگی مشترک، چه بعد طلاق، به هر مردی پناه آورده فقط خیانت دیده. از آنهاست که هر بلایی سرش آورده‌اند، خم‌تر شده و هیچ‌وقت قد راست نکرده توی دهن طرف بزند. حین بازی، روی صحنه تئاتر یاد می‌گیرد خشمش را بیرون بریزد. توی عالم نمایش نیست و نابود می‌کند و به دنیای واقعی هم تسری می‌دهد.

سفر سرگردانی سعیده امین‌زاده

آذر، مده‌آ را زندگی کرده. از تلخکامی‌هاش تجربه دارد، دردش را می‌فهمد. احساس نزدیکی دو قهرمان کمک کرده وجه اسطوره‌ای رمان کمتر تحمیلی به نظر برسد و در حال داستانی تنیده شود. آذر پرومته مدرنی است که شبیه فرانکنشتاین همدم خودش را خلق می‌کند. مده‌آیی که به دنیا آمده، نیمی‌اش از آذر است و باقی از آدم یا هیولاهایی که در تمامی این قرن‌ها به او جان داده‌اند. قهرمان اسطوره‌ای این داستان تصور خیالی بی‌کنشی نیست که در حد گفت‌وگوی ذهنی بماند. رفته‌رفته عنان خالقش را به دست می‌گیرد و دنیای واقعی را دگرگون می‌کند. عین قاتلی زنجیره‌ای، از تک‌تک آدم‌هایی که به آذر زخم زده‌اند، انتقام می‌گیرد.

نقطه عطف سفر سرگردانی، بازتابی از وجه اسطوره‌ای است. قهرمان با مرگ عزیزش به مکاشفه می‌رسد؛ شبیه مده‌آ (بعد از از دست دادن فرزندانش) عذاب وجدان می‌گیرد. آذر خودش را مقصر مرگ برادر می‌داند. از مده‌آ فاصله می‌گیرد و چشمش به حقیقت باز می‌شود. اطرافش را می‌بیند. همدمی دارد که برعکس همه آدم‌های زندگی‌اش توفان نبوده و ویرانی به جا نگذاشته. اعتراف می‌کند، مرتضی مثل نسیم بود. چیزی ازت نمی‌گرفت. تنهات نمی‌گذاشت. هم بود و هم نبود و این هردو کیفیتش با هم آرامت می‌کرد. لحظه‌ای بود و بعدش نبود.

ارتباط دنیای اسطوره و حال داستان در ابتدا تبادلی دوسویه است. به تدریج مده‌آ قوت می‌گیرد، به سایه قهرمان بدل می‌شود و تحت تاثیر باورهای اسطورهای کینه‌کشی آذر را توجیه می‌کند. بعد مکاشفه اما حال داستان است که بر دنیای اسطوره تاثیر می‌گذارد. آذر با شناخت خودش به فهم جدیدی از اسطوره دست پیدا می‌کند و پرومته‌وار به کمک آفریده‌اش می‌آید. در آخرین فرصت، در آستانه نمایش عمومی تئاتر، کارگردان را مجاب می‌کند نمایشنامه را تغییر بدهد و باور آذر را روی صحنه ببرد: مده‌آیی از کرده‌اش پشیمان بوده، از همین رو سوار کشتی خورشید شده. به جایی می‌رود که نور هست و قرار است پاک شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...