رمان عاشقانه «خفته زیبا» [kiss of The spindle] نوشته نانسی کمپل الن [Nancy Campbell Allen] با ترجمه سهند نصر توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

خفته زیبا» [kiss of The spindle]  نانسی کمپل الن [Nancy Campbell Allen

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۱۸ منتشر شده و ترجمه‌اش یکی از عناوین مجموعه «عاشقانه‌های عجیب» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

نانسی کمپل آلن نویسنده این‌کتاب، ۱۳ رمان عاشقانه و تاریخی در کارنامه دارد. او متولد سال ۱۹۶۹ است و ترجمه رمان «دیو کوکی و دلبر»‌اش پیش‌تر در سال ۹۸ در قالب مجموعه «عاشقانه‌های عجیب» چاپ شده است. کمپل آلن تحصیلات ابتدایی دارد و به‌عنوان مادر سه‌فرزند به خانه‌داری و نوشتن اشتغال دارد.

رمان «خفته زیبا»ی او نسخه علمی‌تخیلی افسانه «زیبای خفته» است و در آن، یک‌نفرین خواب ابدی وجود دارد. در این‌داستان، دکتر آیلا کوپر نفرین شده و هر شب به خوابی شبیه مرگ فرو می‌رود. این نفرین پس از یک سال، دائمی و شبانه‌روزی می‌شود. به این‌ترتیب او به خوابی شبیه به مرگ محکوم شده است.

در ادامه، وقتی حدود یک‌سال از نفرین گذشته و دکتر کوپر برای درمان آن با دکتر نیل پیکت در یک کشتی هوایی همسفر می‌شود، داخل ماجراهایی می‌شود که از آن‌ها بی‌خبر است. او بدون آن‌که بداند، با سه فرد دیگر همسفر شده که شیفترهایی هستند که از دست ماموران مخفی دولت انگلستان فرار می‌کنند. به این‌ترتیب دکتر آیلا کوپر و دنیل باید دو کار انجام بدهند؛ هم راهی برای رفع نفرین و طلسم خواب پیدا کنند هم هویت شیفترها را از ماموران مخفی پنهان نگه دارند...

رمان «خفته زیبا» در سی‌وهشت‌فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

آیلا بازوهایش را دور خودش حلقه کرد و تند خودش را گرم کرد. به‌شدت سردش بود.
نایجل در چشم‌های او نگاه کرد. «بعد سوار اون کشتی شدی. هول کردم.»
«یک سال من رو تعقیب می‌کردی.»‌ این خیلی چیزها را توجیه می‌کرد و هضم همه‌چیز برای آیلا سخت بود.
زیر لب گفت:‌ «ببخشید.»
«مشخص شد که چرا این‌قدر توی دست و پا بودی. و البته نفرت‌انگیز!» آن‌قدر مودب بود که خودش را شرمنده نشان دهد.
«و برای این این‌قدر از شیفترها متنفری که از گلدستون متنفر بودی.»
«از شیفترها متنفر نیستم. از برادرم متنفر بودم و برای برایس رندالف کار می‌کنم که بیشتر از هر چیز دیگه‌ای از شیفترها متنفره. ناچار بودم که نقشم رو بازی کنم.»
«برایس رندالف که توی کشتی نبود، ولی تو با وجود این برخورد بدی با کویینس و بونادیا و لوییس داشتی.»

این‌کتاب با ۴۲۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۹۳ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...