Loading
وایدر سرنوشت شیلی است که از آلنده به پینوشه دیکتاتور تبدیل می‌شود... ضد قهرمانی است که راسکولینکف‌وار آدم می‌کشد اما هیچ‌وقت و هیچ جا ته مانده‌ای از عذاب وجدان را تجربه نمی‌کند و حتی نمایشگاهی از قتل‌های شاید زنجیره‌ای‌اش را در معرض دید دوستانش می‌گذارد... یک خلبانِ شاعرِ امنیتیِ قاتل... انتخاب محفل شاعرانه برای تشریح جنایت، هوشمندانه و متمایز با دیگر آثار مشابه در این ژانر است ...
داستان به مکزیکوسیتی اواسط دهه هفتاد برمی‌گردد... راوی آن جوان هفده‌‌ساله‌ شاعری به نام خوان گارسیا مادرو است که پله‌های ترقی در مسیر شاعری را طی می‌نماید‌ و در مسیر عشق‌بازی تجربه کسب می‌کند... یک گروه نوجوان شاعر را رهبری می‌کنند... نوجوانان فقیر یا نوجوانانی که در کودکی آسیب روحی دیده‌اند... نویسندگان تثبیت‌شده فرهنگی شهر را دست می‌اندازند، جشن سال نو برپا می‌کنند و از دست دلال محبت عصبانی شهر فرار می‌کنند... شاید در پایان داستان بمیرند و شاید هم نه! ...
در حال بارگزاری ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...