به گزارش ایبنا، هفتاد و هفتمین سلسله نشست از نشست‌های علمی دراماتورژی قرآن کریم با حضور همایون اسعدیان، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس با موضوع «تجربه هنرمند در دراماتورژی مضامین دینی» در مدرسه اسلامی هنر در قم برگزار شد.

مهدی حمیدی‌پارسا کارشناس مجری برنامه در ابتدای این جلسه گفت: در نشست‌های دراماتورژی میزبان سه گروه بوده‌ایم؛ یک گروه قرآن‌پژوهانی که با پاسخ به سوالاتی درباره مبانی قرآن و چگونگی استفاده نمایشی از آن مباحثشان را مطرح می‌کردند. گروه بعد اساتیدی که در مباحث هنرهای نمایشی تخصص دارند و در مورد مبانی استفاده دراماتورژی از قرآن سخن می‌گویند، لذا برای این گروه درام اهمیت دارد و گروه دیگر هنرمندانی هستند که تجربه شخصی خودشان را درباره دراماتورژی مضامین دینی و ساخت اثر نمایشی بیان می‌کنند.

در ادامه همایون اسعدیان در سخنانی در پاسخ به این سوال که دین چه امکاناتی در اختیار نویسنده و هنرمند قرار می‌دهد؟، گفت: من به سینمای دینی که در ایران رایج شده و یک عنوان مجزایی به خود اختصاص داده، اعتقادی ندارم، چون اساساً نمی‌دانم سینمای غیردینی چیست.

وی اضافه کرد: عمده مسائل اخلاقی که در ذهن ما شکل گرفته است، ریشه در ادیان ابراهیمی دارد و عموماً یکسان‌اند. مثلاً قتل، دروغ، دزدی و ... در همه ادیان تقبیح شده و حتی در ادیان غیرابراهیمی این قبیل اخلاقیات حُسن شمرده نمی‌شوند. پس اگر هنرمند در سینما و هنر از اخلاقیات حرف می‌زند، متاثر از منابع دینی است و این منابع با زندگی ما گره خورده و با هنرمند عجین است.

اسعدیان ادامه داد: یک فیلمساز، شاعر، نقاش و هنرمند خیلی اوقات کارهایی را انجام داده‌اند و در آن لحظه به دینی بودن و نبودن آن فکر نکرده‌اند و بدون تمرکز بر مسائل دینی در آثارشان آموزشی دینی داده‌اند.

این کارگردان تلویزیون و سینما بیان کرد: اگر کسی تعمداً و با برنامه قبلی سراغ مسائل دینی برود و تصمیم بگیرد در مورد آن فیلم بسازد، فکر می‌کنم دچار شعارزدگی می‌شود. من در آثارم خواسته‌ام یک زندگی را به نمایش بگذارم و طبیعی است بخشی از زندگی ما الهام گرفته از آموزه‌های دینی است.

وی با انتقاد از برخی آثار که در پایان فیلم آیه‌ای از قرآن را درج می‌کنند، گفت: این نهایت مبتذل کردن مفاهیم ارزشمند است و به عبارتی سوء استفاده کردن از مفاهیم دینی و قرانی است. اکثر فیلم‌ها تلاش می‌کنند مفاهیم اخلاقی را نمایش دهند، برخی خوب انجام می‌دهند و برخی بد. در انتهای فیلم ما می‌توانیم بررسی کنیم آیا واقعاً فیلم دینی بوده است یا خیر.

کارگردان فیلم «طلا و مس» یادآور شد: من در خانواده و فضای ایرانی بزرگ شده‌ام و آن را دوست دارم، لذا در آثاری که از جهتی مدرن هم ساخته شده‌اند، این خانواده حضور دارد و خیلی وقت‌ها به خاطر تجربه زیسته این اتفاق می‌افتد بنابراین جهان هنرمند و تجربه زیستی او در ساخت اثر تاثیر می‌گذارد و اثر هنری از ناخوداگاه هنرمند نشات می‌گیرد.

کارگردان «بوسیدن روی ماه» شناخت را به سه نوع تقسیم کرد و گفت: سه نوع شناخت وجود دارد. علمی، فلسفی و هنری که هر کدام نگاهی به عالم دارند و از منظر خودشان عالم را می‌بینند. بنابراین همه با هم متفاوتند. هنرمند نگاه دیگری از جهان هستی به مخاطب می‌دهد که در قالب‌های دیگر اعم از علمی و فلسفی گنجانده نمی‌شود. نگاه هنرمند قرار است حسی را انتقال دهد که مخاطب آنگونه به موضوع نگاه نکرده است.

این کارگردان به توضیح اشتراکات معرفت دینی و هنری پرداخت و بیان کرد: معرفت دینی و هنری از یک جنس هستند و از سویه‌ای غیرعلمی، با بشر مواجهه دارند. نزدیکی این دو و تاثیرگذاری آن‌ها در طول تاریخ امری روشن است. هنر با مضامینی دینی ارتباط داشته است و مضامین دینی از طریق هنر ارائه شده‌اند.

این هنرمند در پاسخ به این سوال که چرا در دوره جدید بین متون دینی و مقدس با هنر و ادبیات جدید انقطاع صورت گرفته است، گفت: باید بین کتاب مقدس و قرآن تفاوت قائل شویم. در کتاب مقدس شما با یک مجموعه بسیار پیچیده روبرو هستید. به این معنا که شعر دارد و ادبیات غرب متاثر از آن است، اما وقتی از قرآن سخن می‌گوییم، متفاوت از کتاب مقدس است. قرآن منبع الهام خیلی شعرا و عرفای قرون گذشته ما بوده است اما در شرایط جدید در مقطعی که مشروطه اتفاق افتاد و جامعه ما دچار تحول شد، منبع الهام جدید نیز تغییر کرد و شعرای موج نو تحت تاثیر غرب قرار گرفتند.

کارگردان «مرد آفتابی» افزود: ما درباره ائمه نمی‌توانیم کار کنیم، حتی راجع به شخصیت‌های برزگ مذهبی نمی‌توانیم فیلم بسازیم چون وارد امر قدسی می‌شویم و امر قدسی به این دلیل که تردیدبردار نیست، درام را شکل نمی‌دهد. درام اساساً تردیدبردار است و با شک و تردید آغاز می‌شود و چون و چرا می‌پذیرد.

اسعدیان به فیلم «طلا و مس» اشاره کرد و گفت: احساس من و تهیه کننده این بود که جامعه ما با چالش عظیمی مواجه است و آن کم رنگ شدن ارزش‌های دینی بود. با این حس و حال رفتیم سراغ ساختن فیلم طلا و مس. ما الان دوست داشتن را در جامعه کم داریم و باید این موضوع را بیشتر داشته باشیم. من در این فیلم می‌خواستم رابطه انسان را دربیاورم و به هیچ وجه دنبال یک فیلم دینی و مذهبی نبودم اما همه این فیلم را به عنوان یک کار دینی معرفی می‌کنند، شاید بخشی از آن بر‌می‌گردد به سفارشی نبودن فیلم؛ چرا که من آن را برای دل خودم ساخته‌ام.

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...