نخستین شماره مجله «نوشتار» ویژه کتاب، نشر و ترویج گفتمان علم منتشر شد.

نوشتار ویژه کتاب، نشر و ترویج گفتمان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این مجله که تاکنون دو پیش‌شماره از آن نیز منتشر شده به تحلیل، بررسی و نقد فرآیندهای موجود در حوزه کتاب، نشر و ترویج گفتمان علم اختصاص دارد.

در هر شماره از این مجله در قالب پرونده ویژه، آثار یکی از اندیشمندان معاصر نقد و بررسی می‌شود که شماره نخست مجله به آثار و پروژه فکری دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن پرداخته است.

سرمقاله این شماره با عنوان «تأملی درباره جهان اینترنتی، مطالعه و پریشان‌خاطری» تأملاتی را درباره وضعیت کنونی و پیش ‌روی مطالعه در جهان جدید شامل می‌شود.

در بخش گفت‌وگوی این مجله، مصاحبه‌های تخصصی با استادان دانشگاه‌ها و ناشران دانشگاهی با عنوان‌های «فانتزی نشر دانشگاهی در علوم انسانی و اجتماعی»، «قانونی ۵۰ساله اما ناشناخته»، «علم در خلأ به وجود نمی‌آید»، «غفلت تاریخی از تدوین دستور زبان فارسی» و... انجام شده است.

در بخش کتاب‌شناسی این مجله تعدادی از تازه‌ترین کتاب‌های ایران و جهان به تفصیل معرفی شده است.

«حکایت نقدی که خوب است اما برای همسایه»، «روشنفکری که دغدغه دین داشت»، «از مراسم‌های بی‌سروصدا تا حاشیه‌های دنباله‌دار» و «جنجالی‌ترین برندگان "نوبل" ادبیات» از جمله عنوان‌های بخش رویداد این مجله است.

مجله «نوشتار» با صاحب‌امتیازی سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی و مدیرمسئولی حامد علی‌اکبرزاده به صورت فصلنامه منتشر می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...