فیلم مستند "گفتگو با سایه" که به بررسی جدیدی از زندگی و آثار صادق هدایت پرداخته است، در انجمن قلم ایران به نمایش درمی‌آید.

به گزارش کتاب‌نیوز در این برنامه که عصر روز چهارشنبه 21 شهریور با حضور "خسرو سینایی" و "حبیب احمد‌زاده" برگزار می‌شود، حاضران با ابعاد رازآلود زندگی و آثار هدایت آشنا شده و به پرسش و پاسخ و نقد این اثر می‌پردازند.

بنا بر این گزارش، پخش این فیلم در کتاب‌فروشی انجمن قلم ایران و در ادامه‌ی برگزاری جلسات هفتگی اعضای انجمن و علاقه‌مندان ادبیات انجام می‌شود. تهیه کنندگان مستند "گفتگو با سایه" با استفاده از اسناد باقی مانده از هدایت (شامل آثار، عکس‌ها، نامه‌ها، کارت پستال‌ها، خاطرات دوستان و منسوبین و خانه پدری هدایت) بخش‌هایی از زندگی و روحیات او را به تصویر کشیده‌اند.

حبیب احمد‌زاده در مقام محقق این فیلم ماحصل تحقیق چند ساله‌ی خود را قبل از انتشار در قالب کتاب به خسرو سینایی سپرد تا بر اساس آن، زندگی و کارنامه‌ی ادبی هدایت به شکل تصویری ارائه شود.

"گفتگو با سایه" روز چهارشنبه ساعت 17 در سالن اجتماعات انجمن قلم ایران به نشانی تهران، خیابان سیدجمال‌الدین اسدآبادی، نبش کوچه 44، شماره 390 به نمایش در می‌آید.

شایان ذکر است براساس پیگیری خبرنگار کتاب‌نیوز مشخص شد، برخلاف اعلام خبرگزاری‌ها حضور برای کلیه علاقه‌مندان آزاد خواهد بود.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...