هوشنگ مرادی کرمانی موافقت خود را برای ساخت فیلمی سینمایی بر اساس کتاب زندگینامه خود با نام "شما که غریبه نیستید" اعلام کرد.

دفتر اقتباس ادبی بنیاد سینمایی فارابی درباره فعالیت‌های جدید این دفتر به مهر گفت: بتازگی کتاب شما که غریبه نیستید هوشنگ مرادی کرمانی در شورای این دفتر به تصویب رسیده و نویسنده هم موافقت خود را برای ساخت فیلمی بر اساس این کتاب اعلام کرده که در حال انجام مذاکرات برای آغاز اقتباس سینمایی از آن هستیم.

مصطفی جمشیدی در ادامه به دو اثر از محمدعلی جمال‌زاده اشاره کرد و افزود: دو کتاب دارالمجانین و فارسی شکر است جمالزاده آماده اقتباس هستند و مشغول مذاکره با تهیه کننده و انتخاب فیلمنامه‌نویس و رایزنی‌های لازم هستیم. با ساخته شدن این سه فیلم، حلقه فیلم‌های متعلق به شاخه ادبیات معاصر کشورمان تکمیل می‌شود.

چندی پیش هم در پروژه‌ای مشابه، خبرگزاریها خبر از ساخت فیلم زندگی بسیاری از هنرمندان و نویسندگان معاصر به تهیه‌کنندگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران دادند، ولی امروز از ادامه این مجموعه فیلم‌ها خبری در دست نیست.

امیدواریم که بنیاد آشوب‌زده فارابی به انجام این مهم توفیق یابد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...