بیست‌وچهارمین شماره از مجله طنز «سه‌نقطه» ویژه استندآپ‌کمدی با عکس روی جلد رامبد جوان منتشر شد.

سه‌نقطه استندآپ کمدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «در دفع یک مزاحم»، «راست‌ایستادگان - ۱۱»، «دیوانه بود، حرف نداشت»، «من خنده‌دارم، مثل شما» و «چیست این استندآپ کمدی؟» مقالات این شماره از «سه‌نقطه» هستند که به ترتیب محمود فرجامی، الن لی دی جنرس، لارنس مینتز، باهار مومنی و یان برودی آن‌ها را نوشته‌اند.

در بخش «تهرانشر» این مجله نیز «شیمبل‌های آلاگارسونی از حاج‌علی شکست خوردند» از ابراهیم افشار و نیز «لاله‌اش رفته و زارش مانده متاسفانه» از محمدحسین افخمی را می‌خوانیم.

پرونده این شماره از مجله که به «استندآپ کمدی چیست؛ استندآپ کمدی چی‌نیست» اختصاص دارد با درآمدی از محمود فرجامی و گفت‌وگویی با الیور دابل همراه است.

یادداشت‌های شماره ۲۴ «سه‌نقطه» را نیز سیدابراهیم نبوی، جلال سمیعی، رضا رفیع و دنیس آژیری نوشته‌اند.

«این شغل گروه چهاری» نوشته افشار مقدم، «خشت کج» نوشته بهمن مضراب، «یک شب مشهور بودن، یک عمر احمق بودن» نوشته علی خزاعی‌فر، «سرانجام آزادی» نوشته بهمن مضراب و گفت‌وگویی با ماز جبرانی «نقد و نگاه‌ها»ی این شماره را تشکیل می‌دهند.

در «تجربه‌نگاری‌ها» نیز از نیلاب سرابی، میثم درویشیان، محمدرضا شهبازی، مجید مجیدی، شقایق رضایی و گفت‌وگوهایی با شقایق دهقان و بابک رجبی می‌خوانیم.

بیست‌وچهارمین شماره از مجله طنز «سه‌نقطه» ویژه تیرماه ۱۴۰۰ با صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی امید مهدی‌نژاد با قیمت ۵۰هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...