نصرت به توان دو | اعتماد


به جرات می‌توان گفت ژورنالیسم خبری و رسانه‌ای یكی از بی‌هویت‌ترین و انفعالی‌ترین دوران خود را می‌گذراند. به یك نمونه اخیر اشاره می‌كنم تا حدیث مفصل از این مجمل بخوانید. به دنبال درگذشت زنده‌یاد نصرت كریمی، اطلاعات كاملا غلطی از چند سایت خبری از سوی تعدادی از نشریات مطرح استخراج و منتشر شد. قضیه برمی‌گردد به تشابه نام و شهرت آن مرحوم با یكی از دستیار كارگردان‌های باسابقه و شناخته شده سینمای ایران كه نگارنده نیز با او آشنایی و سلام و علیك دیرین دارد. نصرت كریمی جدا از دستیاری مسعود كیمیایی در فیلم‌های «غزل»، «دندان مار»، «ردپای گرگ» و بازی در فیلم‌های «سفر سنگ»، «دندان مار» و «سرب» او، در فیلم‌های «جُنگ اطهر» محمدعلی نجفی، «هور در آتش» و «ستارگان خاك» عزیزالله حمیدنژاد، «آخرین پرواز» احمدرضا درویش، «تاتوره» كیومرث پوراحمد، «كانی مانگا» سیف‌الله داد دستیار كارگردان بوده و یك فیلم نیمه بلند جنگی نیز ساخته است. همه این موارد به غلط به عنوان بخشی از سابقه كاری نصرت كریمی، سازنده و بازیگر فیلم‌های «درشكه‌چی»، «محلل»، «خانه خراب»، «تختخواب سه نفره» و بازیگر اصلی فیلم‌هایی چون «حسن سیاه» پرویز اصانلو، «عیالوار» و «حكیم باشی» پرویز نوری و یكی از بازیگران سریال ماندگار «دایی جان ناپلئون» ناصر تقوایی در چند روزنامه درج می‌شود. نكته سوال‌برانگیز كه می‌تواند یك آسیب‌شناسی جدی رسانه‌های ما را موجب شود، وجود سردبیر یا مسوول صفحه هنری برای نظارت و كنترل این‌گونه اخبار است. محول كردن این مسوولیت به یك نیروی جوان و فاقد شناخت كافی از سینمای قبل و بعد از انقلاب و بسنده كردن به یك search ساده و سهل‌الوصول و اتكا و اعتماد به سایت‌هایی با این اطلاعات غلط كه مساله «به‌روز بودن» در آنها اصلا موضوعیت ندارد، چه توجیه منطقی در مفهوم ژورنالیسم حرفه‌ای دارد؟ بدون آنكه بخواهم جایگاه پرمسوولیت و موثر دستیار كارگردان را بی‌اهمیت جلوه دهم، اساسا آیا فردی باسابقه و تجربه و تحصیلات آكادمیك نصرت كریمی كه در سال ۱۳۰۳ به دنیا آمده است، حاضر می‌شود (حتی در شرایطی ناگزیر) تن به دستیاری فیلمسازان جوان‌تر از خود (اعم از كارگردانان صاحب‌نامی چون مسعود كیمیایی یا فیلمسازان دیگری از نسل‌های بعدی) یا ایفای نقش‌های كوتاه بدهد؟ همین حالا به google مراجعه كنید، هنوز این اشتباهات و اطلاعات نادرست اصلاح نشده و مثلا در سایت «سوره سینما» (با عنوان پرطمطراق بانك جامع اطلاعات سینمای ایران) سال تولد آن خدابیامرز ۱۳۳۰ ذكر شده، ولی در دو سطر بعد آمده كه «از سال ۱۳۱۹ تا ۱۳۳۱ در تئاتر‌های مختلف به عنوان گریمور، بازیگر و گاه نمایشنامه‌نویس و كارگردان فعالیت می‌كرد. در سال ۱۳۳۱ پس از ازدواج با یكی از بازیگران تئاتر...» !!! چطور آدمی در عرض یك‌سال پس از تولدش، در سال ۱۳۳1 ازدواج می‌كند؟! عین همین اطلاعات را در «تیم سلام سینما» هم می‌بینید! در سایت‌های دیگری به نام «منظوم» و «فرارو» هم دو نصرت كریمی در دو فاز جدا، با هم «مچ» شده‌اند! خلاصه كه اوضاع غریبی است. انگار باید بپذیریم كه دیگر خیلی چیزها جدی نیست.

................ هر روز با کتاب ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...