1
هیئت دولت جدید طبق روال مرسوم رفته‌اند آرامگاه خاندانی آیت‌الله خمینی برای تجدید بیعت؛ مقابل «ضریح» ایستاده‌اند و یک مداح برایشان زیارت‌نامه‌ی آیت‌الله خمینی را قرائت می‌کند. متنی جعلی که به سیاق زیارت‌نامه‌های مرسوم امامان و امامزادگان شیعه تنظیم شده و مداح آن را به سنت زیارت‌نامه‌خوانی و با لحن سوزناک می‌خواند. زیارت‌نامه‌ای با چنین عبارات عجیبی:
«السلام علیک یا روح الله الامام الخمینی، و علی ولدیک الطاهرین [!] مصطفی الشهید المدفون بأرض الغری و احمد المدفون فی جوارک [!] و السلام علی الشهداء الذین بذلوا مهجهم دونک [!]»
جالب است که دایره‌ی تقدس‌بخشی از شخص آیت‌الله خمینی فراتر رفته و شامل حال دو فرزند ذکورش هم شده است.
و جالب‌تر آن‌که یکی از وزرا (عین‌اللهی) حین زیارت دست بر سینه گذاشته و وزیری دیگر (ضرغامی) هم دیروز در توییتی معترض شده بود که تشریفات مراسم، «مخل معنویت زایرانِ حرم» شده است!

 زیارت‌نامه‌ی آیت‌الله خمینی
 

2
یکی از مصادیق آشکار غلو سیاسی و سوءاستفاده و به‌ابتذال‌کشاندن مفاهیم شیعی توسط حاکمیت، همین تبدیل آیت‌الله خمینی به شبه‌امام و خدایگان و تبدیل کاخ ـ‌ مرقد او به یک «حرم» با تشریفات زیارت‌ شیعی است. هیچ حکومتی جز یک حکومت دینی و هیچ‌ صنفی جز خود روحانیت توان چنین بازی‌ای با مقدسات دینی را نداشت.

3
درباره‌ی این مرقد و رفتارها و سیاست‌های انحرافی تولیت موروثی آن پیشتر هم نوشته بودم که به مذاق برخی دوستان خوش نیامده بود. متأسفانه اشتراک منافع سیاسی اصلاح‌طلبان با خانواده‌ی آیت‌الله خمینی و تعلقات قبیله‌ای سبب شده است بسیاری از روحانیون متعلق به جریان نواندیشی حوزوی که گرایش اصلاح‌طلبی و دغدغه‌ی آسیب‌شناسی دینداری مردم و مبارزه با خرافات را دارند، درمقابل این ترویج رسمی و علنی خرافات آن‌هم به هزینه‌ی بیت‌المال سکوت پیشه کنند.

4
یکی از نقدهای وارد بر جریان آسیب‌شناسی و اصلاحات دینی همین است که نوک پیکانش سمت مردم و رفتارها و باورهای دینی آن‌هاست. درحالی‌که نقد و آسیب‌شناسی دینی نهاد قدرت به‌مراتب مهم‌تر و ضروری‌تر از نقد دینداری مردم است. چراکه دینداری توده‌ی مردم اولاً ادعای خلوص و اصالت ندارد و ثانیاً توسعه و فربه‌سازی‌اش معطوف به زندگی است. اما دین رسمی، مدعی اصالت و «ناب»بودن است و توسعه‌ و فربه‌سازی‌اش معطوف به بسط استیلا و سیطره‌اش بر مردم است.

5
به‌همین‌دلیل خطر کاخ ـ مرقد آیت‌الله خمینی برای تشیع بیش از خطر هزاران قدمگاه و زیارتگاه و امامزاده‌ی جعلی کوچک است که عوام مردم ساخته و می‌سازند.

6
بااین‌اوصاف این‌که متحدان سیاسی ـ فکری متولیان مرقد آیت‌الله خمینی در جبهه‌ی رادیکال‌ترین منتقدان دینداری مردم قرار دارند، معنای تازه‌ای می‌یابد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...