پلتفرم‌ها و ناشران کتاب الکترونیک و صوتی در بیانیه‌ای اعلام کردند که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حاضر نمی‌شوند.

نشر الکترونیک و کتاب صوتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ پلتفرم‌ها و ناشران کتاب الکترونیک و صوتی در بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حاضر نمی‌شوند. در این بیانیه علت انصراف این ناشران قرار نگرفتن در کنار ناشران عمومی اعلام شده است. در این بیانیه آمده است:

«با وجود پیگیری‌های فعالان نشر دیجیتالی کتاب، هنوز این گروه از بازیگران حوزه فرهنگ جای مشخصی در نمایشگاه کتاب تهران ندارند.

این بخش از جامعه فرهنگی کتاب سال‌هاست با تکیه بر خلاقیت و تلاش جوانان نخبه این سرزمین، و اکثراً در قالب شرکت‌های دانش‌بنیان، در کنار ناشران و اهالی نشر کاغذی، به رونق فرهنگی جامعه و افزایش سطح مطالعه در کشور کمک کرده‌اند. تلاشی که متکی بر ارائه نوین‌ترین شیوه‌های فناوری در سطح جهان بوده و به شکوفایی اقتصادی جامعه نشر یاری رسانده است. با وجود این، به‌خاطر بی‌توجهی مسئولان، این بخش مهم از جامعه نشر و کتاب کشور در نمایشگاه کتاب جایگاهی ندارند.

امسال هم متأسفانه مسئولان برگزاری این دوره از نمایشگاه، با وجود پیگیری و درخواست‌های مکرر، فرصتی برای حضور این طیف از جامعه نشر ایجاد نکردند. با توجه به جنس محتوای عرضه‌شده، منطق و انصاف حکم می‌کند که «ناشران کتاب‌های الکترونیکی و صوتی» در کنار ناشران عمومی کتاب جا بگیرند؛ اما بعد از نامه‌نگاری‌ها و پیگیری‌های بسیار، مسئولان امر در نهایت پیشنهاد کردند که این ناشران با پرداخت هزینه‌های سرسام‌آور تجاری، غرفه‌ای کوچک در حیاط، کنار غرفه‌های اغذیه‌فروشی اجاره کنند یا به محل استقرار فروشندگان محتوای نامکتوب (مانند سی‌دی‌های آموزشی) بروند.

به همین دلیل، ما پلتفرم‌ها و ناشران صوتی و دیجیتال، اعتراض خود را اعلام کرده و در این نمایشگاه حضور پیدا نمی‌کنیم.

با توجه به نام‌گذاری سال 1401 به تولید بر اساس ظرفیت‌های دانش‌بنیان، امیدواریم مسئولان امر با شناخت بیشتر از روند تغییرات بازار نشر در جهان و فرصت‌هایی که نشر دیجیتالی کتاب می‌تواند به توسعه بازار کتاب در ایران بدهد، جایگاه این حوزه را مورد توجه قرار داده و فرصت‌های رشد این حوزه را سلب نکنند.

امضا کنندگان: فیدیبو، طاقچه، کتابراه، نوین کتاب گویا، شادن پژواک، آوانامه، ماه آوا، آی قصه، آوارسا، نوار، دانی و نبات، واوخوان، لحنی دیگر، پژوهان، پاتوق کتاب.»

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...