کتاب صوتی «من و جز من» نوشته غلامحسین ابراهیمی دینانی منتشر شد.

من و جز من نوشته غلامحسین ابراهیمی دینانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب که به همت انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است، به تازگی به صورت کتاب صوتی درآمده تا مخاطبان کتاب‌های صوتی بتوانند آن را تهیه کنند.

دینانی در کتاب من و جز من به بررسی یکی از مسائل عمده و بنیادی می‌پردازد که انسان قبل از هر چیز دیگر با آن سروکار دارد. کسانی بر این باورند که انسان هرگز نمی‌تواند خودش را بدون بدن مشاهده کند، بلکه همواره در یک قالب بدنی می بیند، البته کسانی نیز بوده اند که خود را بدون هر گونه بدن مشاهده کرده اند. سخن این دو گروه در مورد یک مسئله اساسی و بنیادی متناقض است و تناقض چیزی نیست که بتوان آن را پذیرفت و در آن باقی ماند. اگر در مورد مسئله من به درستی تأمل به عمل می‌آمد، شاید سخن هر یک از این دو گروه در جای خود درست بود و تناقضی پیش نمی‌آمد.

کسانی در ادراک و دریافت از مرحله احساس و تخیل فرانمی روند و همه چیز را در قالب و شکل مشاهده می‌کنند، ناچار هویت خویش و من خویش را نیز در نوعی قالب و شکل می‌بینند، زیرا این گونه اشخاص از این حد ادراک بالاتر نرفته اند و به چیزی بیش از ادراک خود نمی‌توانند دست پیدا کنند، اما کسانی نیز هستند که از مراحل احساس و خیال فراتر رفته و در دیار مرسلات سیر کرده اند. این گونه از اشخاص می‌توانند خود را بدون شکل و قالب دریافت کنند، زیرا دیار مرسلات و عالم مجردات، شکل و قالب ندارد و یک چنین جهانی، جهان حضور است و شکل و قالب ندارد.

معرفت به خداوند تبارک و تعالی جز از طریق معرفت جز من میسر نمی‌شود، زیرا انسان تنها موجود این جهان است که «من» می‌گوید و تنها موجودی است که سایه ممدود و خلیفه خداوند تبارک و تعالی شناخته می‌شود. اگر کسی بپذیرد که انسان سایه حق تبارک و تعالی در هستی است، به آسانی در می‌یابد که سایه، قبل از هر چیز دیگر از صاحب سایه خبر می‌دهد و منشأ پیدایش خود را می‌شناسد. در این طرز تفکر، خداشناسی پیش از جهان شناسی تحقق پیدا می‌کند و آنچه تحت عنوان پدیدارشناسی مطرح می‌گردد جایگاهی نخواهد داشت.

بخشی از فهرست کتاب من و جز من:

۱. آگاهی، آغاز و انجام هستی
۲. احاطه و آگاهی عقل نسبت به هستی
۳. ظرف هستی انسان
۴. ارتباط آگاهی با جسم و بعد
۵. مراتب چهارگانه ادراک
۶. طراز جهان موجود
۷. دریافت من و جز من
۸. ارتباط میان موجودات هستی و جایگاه ربط در جهان
۹. رابطه مطلق و مقید و من و جز من
۱۰. میل و اشتیاق به دیده شدن
۱۱. معرفت انسان و ملاک نسبت به خدا
۱۲. علم من به جز من

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...