کتاب «گسترش آیین بودایی در شرق ایران باستان» نگاهی متفاوت به گسترش جغرافیایی آئین بودا پرداخته است.

گسترش آیین بودایی در شرق ایران باستان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، بودا بدون شک یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های تاریخ محسوب می‌شود، فردی که در سده ششم قبل از میلاد مسیح در هند زاده شد، آئین بودا یکی از سنت‌های هند است که بر مبنای اصول اخلاقی و و فلسفی استوار است. این آئین پیشروی جغرافیایی‌اش را در دوران حیات خود بودا آغاز کرد اما پس از مرگش به نواحی مختلف جهان رسید و آئینی جهانی شد.

پیشروی جغرافیایی مذهب بودا را می‌توان در دوران مختلف به چند دسته تقسیم کرد، ابتدا در خود هند گسترش پیدا کرد و سرانجام در سده سوم پیش ازمیلاد مسیح به نواحی شرقی ایران و ماورالنهر رسید. گسترش آئین بودایی در افغانستان کنونی و شرق ایران به دوران سلوکیان و اشکانیان باز می‌گردد، زمانی که هنوز یونانیان باختر در این نواحی حکمرانی می‌کردند و مروجان مذهب بودا آزادانه در این مناطق فعال بودند.

مذهب و آئین بودایی در دوران سلوکی و اشکانی نقش زیادی در حیات فکری و فرهنگی ایرانیان داشت و در واقع ساکنان شرق ایران که همان کوشانیان محسوب می‌شدند، نخستین غیر هندیان بودایی بودند. بودائیان در زمان اشکانیان و حتی دوران ساسانیان هم آزادانه در این مناطق می‌زیستند و به ترویج دین‌شان مشغول بودند، سرانجام با قدرت گرفتن شاپور اول و در ادامه قدرت گرفتن کرتیر بودائیان هم تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفتند.

جالب اینجاست که رویدادها و اتفاقات تاریخ ایران سهم عمده‌ای در ترویج مذهب بودایی داشت، درست همان‌طور که در دوران اسلامی تاجران، دریانوردان و در مجموع ایرانیان اسلام را به شرق و جنوب شرق آسیا بردند و باعث شدند تا هم اکنون شاهد کشورهای مسلمانی چون مالزی واندونزی در آن قسمت باشیم، بودائیان ایران هم در قرن اول میلادی تصمیم به مهاجرت گرفتند و راهی چین شدند و در نتیجه سرزمین چین را با مذهب بودایی گره زدند.

کتاب «گسترش آیین بودایی در شرق ایران باستان» تالیف فاطمه اصغری، اثری است که به طور مفصل به این ماجرا می‌پردازد و شاید از معدود کتاب‌هایی است که به گسترش جغرافیایی آئین بودا پرداخته اشاره کرده است، شاید بتوان کتاب‌های مختلفی درباره بودا به زبان فارسی پیدا کرد اما هیچ کدام به گسترش جغرافیایی آن نپرداخته‌اند.

حرکت جغرافیایی بودائیان اگرچه از ناحیه غرب آسیا قوت و قدرت چندانی نداشت؛ اما این آئین از ناحیه شرق تا چند سده پیش هم در حال پیشروی بود و در نهایت با رسیدن به ژاپن، آخرین خشکی شرق آسیا را تحت تاثیر قرار داد.

کتاب «گسترش آیین بودایی در شرق ایران باستان» تالیف فاطمه اصغری در 170 صفحه، شمارگان 200 نسخه و قیمت 51 هزار تومان از سوی انتشارات شفیعی منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...