نشست «چگونه می‌توان حضرت فاطمه(س) را شناخت؟» با نگاهی به کتاب «شهر گمشده: فاطمه چه گفت؛ مدینه چه شد...» عصر روز گذشته با سخنرانی محمد حسن زورق و سعید طاووسی مسرور در در سالن سرای‌کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

خلاصه کتاب معرفی شهر گمشده: فاطمه چه گفت؛ مدینه چه شد... محمد حسن زورق

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در ابتدای این نشست زورق بیان کرد: بعثت نبوی یک انقلاب اجتماعی پدیدار کرد. انقلاب عبارت است از تغییر نظام ارزش‌های اجتماعی به گونه‌ای که موجب ایجاد فرهنگ و تغییرات سیاسی اجتماعی جدید شود. بنابراین تغییراتی که بعثت نبوی ایجاد کرد یک انقلاب کامل بود. انقلابی که آغاز شده و ادامه یافته و هنوز به پیروزی نهایی نرسیده است.

او افزود: در مقیاس جغرافیایی اولین نقطه اثر این انقلاب شهر مدینه بود. سپس شبه جزیره عربستان، و بعد ظرف جغرافیایی تمدن اسلامی را در بر گرفت. یعنی جایی که تمام چهره‌های تمدن آخرین مسلمانان مثل ابن‌سینا، ابن خلدون، ابن عربی و صدها چهره تمدن آخرین، از آنجا برخواستند.

زورق از نگاه تاریخی و اجتماعی نیز به ظهور اسلام اشاره کرد و گفت: با نگاه جامعه‌شناختی اولین جنبش این انقلاب از شهر مدینه شروع شد. در انقلابی که قرار بود جهان را فرا بگیرد زنان نقش مهمی داشتند و اولین کسی که به شهادت رسید سمیه بود و در گروهی که پنهانی پیامبر را پیروی می‌کردند دو زن وجود داشتند.

او ادامه داد: اولین موج انقلاب اسلامی حکومت پیامبر در زمان صدر اسلام بود که در یثرب و مدینه چنان رویا برانگیز و جاذب و جالب بود که کاخ‌های ظلم و ستم را به لرزه درآورد و تمام فتوحات وامدار جاذبه‌ای است که نظام سیاسی پیامبر در قلوب مردم ایجاد کرد.

او دوره امامت علی(ع) را دوره دوم انقلاب اسلامی دانست و بیان کرد: در زمان حکومت علی(ع) عدالت و آزادی در تمام طول تاریخ ماندگار شد و امام علی(ع) نقش برجسته‌ای در احیای این دو شعار آزادی و عدالت در تاریخ ایفا کرد چراکه پیامبر برای نهادینه کردن آزادی در جهان از خودگذشتگی بی‌مانندی کرد.

او آزادی را متفاوت از آزادی غرب تعریف و اظهار کرد: آزادی به به معنی آنچه امروز غرب مطرح می‌کند نیست. این تعریف غرب از آزادی که فرد آزاد است تا جایی که به حقوق دیگران تجاوز نکند و به آنها آسیب نزند، هم مبهم و هم مهمل است. آزادی فقط یک معنا دارد و آن این است که بین انسان به عنوان موجود محدود قابل تغییر و خدا به عنوان وجودی مطلق هیچ مانعی نباشد. نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هر چیز دیگری که بین انسان و خدا فاصله بیاندارد آزادی را خدشه‌دار کرده است.

این استاد دانشگاه همچنین مفهوم عدالت بعد از اسلام را توضیح داد و گفت: تا قبل از اسلام شرایط سیاسی اجتماعی به ‌گونه‌ای بود که از قشر ضعیف و فقرا مالیات می‌گرفتند و به اغنیا می‌دادند. ولی اسلام با آمدنش این قانون را برعکس کرد و از افراد غنی مالیات گرفته و به فقرا می‌داد.

زورق با بیان اینکه سومین موج انقلاب اسلامی بعد از شهادت امام محمد باقر و چهارمین موج انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی ایران با رهبری امام خمینی بود گفت: مردم می‌خواستند همان مسیری را بروند که در زمان پیامبر طی شد اما گرفتار تئوری‌های غربی شدند.

او در ادامه از برجسته‌ترین ویژگی حضرت فاطمه نام برد و اظهار کرد: در زمان پیامبر دو مدینه هم‌زمان ظاهر شدند و بعد از رحلت پیامبر مدینه‌العرب بر مدینه النبی چیره شد و برجسته‌ترین ویژگی حضرت فاطمه جدا کردن سرنوشت مدینه‌النبی از مدینه‌العرب است. فاطمه در معنای فاعلی آن به معنی جدا کننده است.

او در انتها بیان کرد: برخی به یک شناخت حداقلی از حضرت زهرا(س) اکتفا می‌کنند و فقط او را الگویی برای زنان در خانه معرفی می‌کنند اما حضرت فاطمه در یک سطح به عنوان پیشرو، و در یک سطح به عنوان رهگشا باید مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرد و خوب است که در دانشگاه‌هایی که رشته تاریخ اسلام تدریس می‌شود کرسی فاطمه‌شناسی داشته باشیم.

سعید طاووسی مسرور مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام دومین سخنران این نشست بود که بیان کرد: برخی ابعاد شخصیتی حضرت زهرا را نمی‌توان شناخت. مثل ابعاد عرفانی و عصمت. اما سیره سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی آن حضرت را می‌توان به حد وسیع شناخت.

او درباره کتاب شهر گمشده اظهار کرد: از همین ابتدا که آن را باز می‌کنی اسامی بزرگی را در آن می‌بینی. مثل حکیمی که مقدمه‌ای بر آن نوشته است. یا برگزیده شدن این کتاب در جوایز مختلف. مسیری که مولف در این کتاب رفته، مسیر خوبی است و بخش‌هایی از کتاب تاریخ صرف نیست بلکه وارد بحث‌های جامعه‌شناسی تاریخی شده است. اینکه فضای کتاب زمانه و زمینه را درک کنیم مهم است و آن وقت است که متوجه می‌شویم پیامبر و فاطمه(س) چه کردند.

نشست نقد شهر گمشده

او ادامه داد: در کتاب بحث قبیله قریش و جایگاهی که داشته است شرح داده شده و به همین ترتیب پله پله کتاب جلو رفته و به حضرت زهرا(س) نزدیک می‌شود و بعد وقایعی که در دوران مکی اتفاق افتاده نقل کردند.

این استاد تاریخ اسلام بیان کرد: بحث هجرت و حبشه از دیگر بحث‌های جذاب کتاب است اما اینکه به علت سخت‌گیری به اسلام و مسلمین آنها به حبشه مهاجرت کردند تنها دلیل مهاجرت مسلمانان نیست. آنها برای ایجاد یک پایگاه بزرگ برای مسلمانان هجرت کردند و علت مهاجرت الزاما سختی و سختگیری بر مسلمانان نبود.

طاووسی همچنین درباره بحث مدینه النبی و مدینه العرب که در کتاب بیان شده است گفت: قوم عرب قبل از پیامبر اساسا مدینه‌ای نداشتند. چون تعدادی قوم بودند بدون نظام مشترک. آنها حتی حکومت هم نداشتند. بنابراین بدون داشتن حکومت و نظام مشترک‌نمی‌شود گفت مدینه‌العربی قبل از مدینه‌النبی وجود داشته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...