موسسه انتشارات "بلیم" (دانش) شهر آلماتی قزاقستان کتاب جدید رباعیات عمرخیام دانشمند و شاعر بزرگ ایرانی را به زبانهای قزاقی ، روسی و ازبکی ترجمه و آن را چاپ و منتشر کرد.

به گزارش ایرنا، در مقدمه این کتاب آمده است: رباعیات خیام در یک هزار نسخه شامل صدوپنجاه رباعی به چهار زبان در این کتاب جمع آوری شده است. دیوان عمرخیام به طور مکرر در گستره جغرافیای شوروی سابق به زبانهای اقوام این منطقه ترجمه و چاپ شده است.

رباعی‌های خیام در پانزده سال گذشته پرفروش‌ترین و پرشمارگان‌ترین کتاب شعر به زبان روسی بوده و این کتاب در روسیه بیشتر از اشعار سایر شاعران جهان چاپ و توزیع شده است.

درعین حال در کتاب فروشی‌های آلماتی پایتخت سابق قزاقستان نیز بیش از سی عنوان مختلف از رباعیات  خیام به زبانهای روسی، قزاقی و انگلیسی ترجمه و به فروش می‌رسد.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...