دهمین دوره جایزه «اخلاق و نیایش»

به گزارش ایسنا، در دهمین دوره جایزه «اخلاق و نیایش» که یک شنبه ۲۹ بهمن در سالن همایش‌های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد، احمد مسجد جامعی - عضو شورای اسلامی شهر تهران - جایزه اخلاق را کاری مستقل دانست که بدون اتکا به بخش دولتی و با همت اهل هنر برگزار شده و ادامه داد: برگزاری جایزه اخلاق امسال ضرورت بیشتری دارد چرا که بالاترین شکست یک جامعه شکست اخلاقی است .

او با اشاره به این که  بازسازی اخلاقی جامعه در شرایط نوین با وضعیتی که در شرق و غرب عالم شاهد هستیم و در حوزه‌های اجتماعی و رسانه‌ای تعاریف می‌بینیم، تعریف جدیدی می‌طلبد، تأکید کرد: برای اینکه فقط به نقد شرایط نامطلوب موجود، بسنده نکنیم، دادن این جایزه‌ها ضروری است .

مسجدجامعی با تاکید براین‌که درجایزه اخلاق تا کنون افراد و چهره‌هایی معرفی شدند که چراغ اخلاق را بر افراشتند، گفت: در 10 سال گذشته حدود ۱۰۰ نفر از بزرگان را در حوزه فرهنگ، پژوهش و عالمان دین معرفی کردیم.

وی در ادامه یاد اساتیدی از جمله قیصر امین‌پور، طاهره صفارزاده، استاد شعرباف، سید مهدی طباطبایی و گرجی را نمونه‌هایی از اخلاق در دوران معاصر را گرامی داشت.


اگر اخلاق به عادت تبدیل شود،جوهر خود را از دست می‌دهد

همچنین دکتر رضا داوری اردکانی در سخنانی گفت: فکر جایزه اخلاق و نیایش کار خوبی است چون ما به چیزهای زیادی نیاز داریم و به اخلاق بیشتر از سایر چیزها نیاز داریم.

وی با بیان اینکه حرف زدن درباره اخلاق آسان است، ادامه داد: وقتی اخلاق هست راجع به آن حرف نمی‌زنند، همان طور که ماهی در آب به آب فکر نمی‌کند، وقتی اخلاق به درس تبدیل شود آن زمان نقص بزرگی در زندگی و روح و جان آدمی رخ داده است.

وی با بیان اینکه بشر همیشه اخلاق داشته، اضافه کرد: اخلاق را نباید با عادات یکی دانست، چون اگر اخلاق به حرف و عادت تبدیل شود، جوهر خود را از دست داده است.

وی با بیان اینکه باید به فکر اخلاق بود، گفت: باید غمخوار اخلاق بود. اگر اخلاقی فکر کنیم قانون جایگاه خود را پیدا می‌کند.

در پایان این آئین سالانه نیز که افراد و هنرمندانی مانند سید محمد احصائی، لوریس چکناورایان، مجید مجیدی، شهیندخت ملاوردی و رضا بابک، پیام شریعتی، علی‌رضا تابش و ... حضور داشت، از ۱۳ اندیشمند، هنرمند در حوزه‌های مختلف مانند تجسمی، معماری، خوشنویسی، میراث فرهنگی و سینما و تئاتر با اهدای لوح و نشان این جایزه تقدیر شد.

سید فتح‌الله مجتبایی - نویسنده، مترجم ایرانی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی - برگزیده حوزه فلسفه شناخته شد.
آیت‌الله محمود امجد - استاد اخلاق - به عنوان برگزیده در حوزه علوم دینی تقدیر شد.
محمد صادق پیروز برگزیده بخش کنشگر اجتماعی معرفی شد.
محمود زند مقدم - نویسنده، مردم‌شناس و بلوچستان پژوه - در بخش علوم اجتماعی برگزیده و معرفی شد.
کریم زمانی - مولوی شناس و مترجم قران و کتب ادعیه - به عنوان برگزیده بخش ادبیات و عرفان تقدیر شد.
فریبا مقصودی - نخستین بانوی خوشنویس قرآن در جهان اسلام - برگزیده بخش تجسمی معرفی شد.
برگزیده بخش ادبیات داستانی نیز جعفر مدرس صادقی - نویسنده مترجم و ویراستار - انتخاب شد.
قاسم رفعتی - خواننده ردیف دایره موسیقی ایرانی - برگزیده بخش موسیقی در جایزه اخلاق و نیایش معرفی شد.
گلاب آدینه - بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران - به عنوان برگزیده بخش تئاتر تقدیر شد.
اعظم الله کاظمی - استادکار مرمتگر محوطه‌های تاریخی - مانند قلعه دختر فیروزآباد، کاخ اردشیر بابکان و پل دختر و پل کشکان خرم‌آباد برگزیده حوزه میراث فرهنگی معرفی و تقدیر شد.
عباس عبدی برگزیده بخش مطبوعات معرفی شد.
عبدالرسول گلبن حقیقی به عنوان برگزیده حوزه سینما تقدیر شد.
شعله بلوچ نیز برگزیده بخش معماری انتخاب و تقدیر شد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...