تاکنون بیش از 15 اثر سینمایی بر اساس آثار رومن گاری، نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، خلبان و دیپلمات فرانسوی ساخته شده است. امروز (2 دسامبر) برابر با بیست و نهمین سالگرد مرگ وی است.

به گزارش ایبنا، ‌
رومن گاری علاوه بر نویسندگی دو اثر سینمایی را نیز کارگردانی کرده است.

وی نخستین فیلم خود را در سال 1968 با عنوان «پرنده‌ای در پرو» کارگردانی کرد و فیلم‌نامه آن را بر اساس داستانی اثر خود نوشت. در این فیلم «جان‌سیبرگ» همسر وی نقش اول را بازی می‌کرد.

رومن گاری فیلم دیگری را نیز در سال 1971 با عنوان «قتل» کارگردانی کرد که باز هم اقتباسی از یکی از داستان‌های خودش بود و «جیمز میسون»، «جین سیبرگ» و «جیمز میسون» در آن به ایفای نقش پرداختند.

اما نخستین اقتباس سینمایی که توسط فردی دیگر و بر اساس رمان‌های گاری در سینما انجام گرفت، در سال 1958 ساخته شد و «جان هوستون» کارگردانی آن را بر عهده داشت که نقش اول این اثر سینمایی را « ارول فلین» بازی کرد.

«مردی که زبان می‌فهمید» در سال 1959 با اقتباس از رمان «رنگ‌های روزهای» گاری به کارگردانی «نونالی جانسن» دیگر اقتباسی بود که بر اساس رمان‌های گاری ساخته شد.

در سال 1965 فیلم «بانو ال» با اقتباس از رمانی به همین‌نام اثر گاری روانه پرده سینماهای جهان شد که کارگردانی آن بر عهده «پیتر اوستینف» بود و بازیگرانی چون «پل نیومن» و «سوفیا لرون» در آن بازی کردند.

فیلم دیگری که از اقتباس‌های مشهور بر اساس رمان‌های گاری است در سال 1970 با عنوان «میعاد در سپیده در دم» به کارگردانی «جولیوس داسین» ساخته شد.

روند اقتباس از آثار گاری در دهه هفتاد همچنان ادامه می‌یابد که در این دهه باید به فیلم «افسونگر» اشاره کرد که «گاستا گاوراس» آن را کارگردانی کرد.

در سال 1981 اقتباس مطرح دیگری با الهام از رمان «آهسته به سوی سراشیبی جهنم» رومن گاری و به کارگردانی «جرج کاساندر» و با بازی «ریچارد هریس» و «جرج پپارد» اکران شد.

در سال 1994 تنها اقتباس دهه نودی از آثار گاری فیلم «جعل کنندگان» بود که توسط «فردریک بلوم» کارگردانی شد.

آخرین اقتباس سینمایی از آثار این نویسنده نیز فیلمی است با عنوان «پرواز گوزن‌ها» که بر اساس یکی از داستان‌های رومن گاری ساخته شد.

 رومن گاری در 2 دسامبر 1980 بعد از مرگ همسرش در سال 1979با شلیک گلوله‌ایی به زندگی خود خاتمه داد. وی در یادداشتی که از خود به جای گذاشته این‌گونه نوشته ‌است: «دلیل این کار مرا باید در زندگینامه‌ام  بیابید.»

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...