ربهکا-به-روایت-هیچکاک-فیلم

ربه‌کا یا ریوکا در عبری امروزی یا ربقاه یا رفقه در عهد عتیق (به معنی فریبنده) نام مادر یعقوب پیامبر است... از زمان انتشار اولین نسخه‌ از رمان ربه‌کا در سال 1938 تا به امروز حداقل 4 اقتباس سینمایی و سریالی بر اساس آن تولید شده است... دلم می‌خواست دستگاهی اختراع می‌کردم که خاطره رو نگه می‌داشت مثل عطر تو شیشه و این خاطره هرگز محو نمی‌شد و من هر وقت دلم می‌خواست می‌تونستم در بطری رو باز کنم و خاطره رو از نو تجدید کنم... همچنان ساخته‌ی آلفرد هیچکاک با بازی لارنس اولیویر و جون فونتین، بهترین است


ربه‌کا یا ریوکا در عبری امروزی یا ربقاه یا رفقه در عهد عتیق (به معنی فریبنده) نام همسر اسحاق و مادر یعقوب پیامبر است. از زمان انتشار اولین نسخه‌ از رمان ربه‌کا [Rebecca] اثر دافنه دوموریه در سال 1938 تا به امروز حداقل 4 اقتباس سینمایی و سریالی بر اساس آن تولید شده است. از میان این 4 اثر، به زعم بیشتر منتقدین، همچنان ساخته‌ی آلفرد هیچکاک با بازی لارنس اولیویر [Laurence Olivier] و جون فونتین[Joan Fontaine]، بهترین برداشت و وفادارترین نسخه به متن اصلی بوده است.
آخرین اقتباس سینمایی از این رمان خواندنی، امسال و توسط شرکت فیلمسازی «نتفلیکس» با بازی لیلی جیمز [Lily James] در نقش خانم دووینتر و آرمی همر [Armie Hammer] در نقش آقای دووینتر تولید شده است.
ببینید گوشه‌ای از شاهکار نابغه سینما در برداشت از ربه‌کا:


ربه‌کا | آلفرد هیچکاک | 1940م.
...

جون فونتین: می‌دونین من دلم می‌خواست دستگاهی اختراع می‌کردم که خاطره رو نگه می‌داشت مثل عطر تو شیشه و این خاطره هرگز محو نمی‌شد و من هر وقت دلم می‌خواست می‌تونستم در بطری رو باز کنم و خاطره رو از نو تجدید کنم.
لارنس اولیویر: چه لحظه‌ی بخصوص زندگیت رو میل داری حفظ کنی؟
فونتین: اوه تمامش رو. تمام لحظات اونو. فکر می‌کنم برای این کار هزاران هزار بطری باید جمع کنم.
اولیویر: می‌دونی بعضی وقت‌ها توی این بطری‌ها شیطونایی هستند که درست در لحظه‌ای که آدم با تمام قوا سعی می‌کنه اونا رو فراموش کنه یه دفعه سربلند می‌کنن.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...