به تازگی یک کتابفروشی بزرگ با بیش از یک میلیون کتاب با قیمت‌های بسیار ارزان در مالزی افتتاح شده که توجه افراد بسیاری را به خود جذب کرده است.

به گزارش ایبنا به نقل از وب‌گاه خبری میشبل- کتابفروشی زنجیره‌ای مستقر در مالزی BookXcess به تازگی از جدیدترین شعبه خود که یک کتابفروشی مفهومی منحصر به فرد با نام «جعبه دانش» است رونمایی کرده است.

این کتابفروشی که 32 هزار متر مربع مساحت دارد درهای خود را به روی علاقه‌مندان کتاب از همه گروه‌های سنی در ایالت جوهور مالزی گشوده است و بازدیدکنندگان از این کتابفروشی می‌توانند همه انواع کتاب را در ژانرهای مختلف اعم از کتاب‌های کودک، علمی-تخیلی، داستانی، آشپزی و کتاب‌های مدیریت کسب و کار و.... با قیمت‌های بسیار ارزان پیدا کنند.

 طراحی این کتابفروشی که فضایی شبیه به یک کتابخانه دارد به صورتی است که خریداران کتاب می‌توانند بعد از خرید کتاب در فضایی مناسب مطالعه بنشینند و به راحتی کتاب‌هایشان را ورق بزنند.

اندرو یاپ، موسس این کتابفروشی گفت که ماموریت شرکت آن‌ها این بوده که عشق و علاقه به کتابخوانی را دوباره میان شهروندان مالزی ایجاد کند.

 او در ادامه افزود که کسی بهتر از پدر و مادرها نمی‌تواند عادت‌های کتابخوانی را در میان کودکانشان پرورش دهند «ما از همه والدین تقاضا داریم تا  عادت‌ به مطالعه را به صورت تدریجی در کودکانشان ایجاد کنند و کودکان‌شان را در معرض کتاب‌های بیشتر و متنوع‌تری قرار دهند. خواندن افزایش دانش و دانایی را به دنبال دارد و شخصیت‌ساز است. مطالعه روند تفکر افراد را ارتقاء می‌دهد و آگاهی آن‌ها را از جامعه، اقتصاد و مسائل محیط زیستی افزایش می‌دهد.»

این کتابفروشی یک کافه مجهز و مدرن هم دارد که بازدیدکنندگان می‌توانند بعد از این‌که از جستجو بین کتاب‌ها خسته شدند در کافه این کتابفروشی انواع نوشیدنی‌های مرغوب با شیرین‌های متنوع و جذاب سفارش دهند.
 

 یک میلیون کتاب ارزان در یک کتاب‌فروشی مالزی

 یک میلیون کتاب ارزان در یک کتاب‌فروشی مالزی

 یک میلیون کتاب ارزان در یک کتاب‌فروشی مالزی

 یک میلیون کتاب ارزان در یک کتاب‌فروشی مالزی

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...