مراسم جوایز تلویزیونی بفتا شب گذشته در حالی برگزار شد که سریال درام «‌کشتن ایو»‌ برنده بزرگ این دوره از جوایز بود.

به گزارش ایسنا و به نقل از گاردین، سریال درام «‌کشتن ایو» در سه شاخه بهترین سریال درام، بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر زن نقش مکمل جوایز تلویزیونی «بفتا» که معادل بریتانیایی جوایز «امی» است، به عنوان برگزیده انتخاب شد.

فهرست برندگان جوایز بفتا در بخش تلویزیون به شرح زیر است:

سریال درام: کشتن ایو (Killing Eve)

بازیگر نقش اصلی زن: جودی کامر (کشتن ایو)

بازیگر نقش اصلی مرد: بندیک کامبربچ (پاتریک ملروز.  Patrick Melrose)

نقش مکمل زن: فیونا شاو (کشتن ایو)

نقش مکمل مرد: بن ویشاو (رسوایی بزرگ انگلیسی . A Very English Scandal)

سریال‌های بین‌المللی: وراثت  (
succession)

مینی سریال: پاتریک ملروز (Patrick Melrose)

جوایز سالانه «بفتا» از ۱۹۴۷ راه‌اندازی شد، در سال ۱۹۵۸ با انجمن تهیه‌کنندگان و کارگردانان تلویزیونی ادغام شد تا انجمن سینما و تلویزیون بریتانیا را تشکیل دهد و سرانجام در سال ۱۹۷۶ به آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بریتانیا تغییر نام داد.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...