به تازگی کتاب نخستین «جشنواره ملی عکس شاهنامه» به کوشش کوروش جوادی، همراه با ۵۷ عکس برگزیده منتشر شده است. آنچه در ادامه می‌بینید، گزیده‌ای از این آثار است:

جشنواره ملی عکس شاهنامه نقالی محسن میرزاعلی | علی رجبی نژادمقدم از تهران
نقالی محسن میرزاعلی
علی رجبی نژادمقدم از تهران

جشنواره ملی عکس شاهنامه حمام توکلی شیراز عرفان سامان فر از شیراز
حمام توکلی شیراز
عرفان سامان فر از شیراز

نخستین جشنواره ملی عکس شاهنامه  سمانه اصغری از سبزوار
دیوارنگاره سبزوار
سمانه اصغری از سبزوار

نخستین جشنواره ملی عکس شاهنامه حمام عباس قلی میرزا مشهد هادی دهقانپور از سبزوار
حمام عباس قلی میرزا مشهد
هادی دهقانپور از سبزوار

نخستین جشنواره ملی عکس شاهنامه نقالی یک زن همایون مهرزاد از تهران
نقالی یک زن
همایون مهرزاد از تهران

نبرد رستم با اژدها  باغ ملی قوچان مهدی حاتمی از قوچان
نبرد رستم با اژدها | باغ ملی قوچان
مهدی حاتمی از قوچان

نخستین جشنواره ملی عکس شاهنامه تندیس رستم | کلاردشت شیما زارع از تهران
تندیس رستم | کلاردشت
شیما زارع از تهران

 نخستین جشنواره ملی عکس شاهنامه رشت محله پیرسرا محترم صدرالذاکرین از رشت
رشت محله پیرسرا
محترم صدرالذاکرین از رشت

برای مشاهده تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید: تارنمای جشنواره ملی عکس شاهنامه

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...