هشتادوسومین شماره‌ فصلنامه‌ علمی ـ پژوهشی «تئاتر» با سردبیری سیدمصطفی مختاباد زیر نظر دفتر پژوهش، آموزش و انتشارات نمایش منتشر شد.

هشتادوسومین شماره‌ فصلنامه‌ علمی ـ پژوهشی «تئاتر

به گزارش کتاب نیوز به نقل ازایبنا، در این شماره ۶ مقاله به چاپ رسیده است که عناوین آن عبارتند از «دراماتورژی طراحانه با بهره‌گیری از اندیشه شالوده‌شکنی ژاک دریدا» نوشته رضا مهدی‌زاده و علیرضا حسین‌زاده، «مطالعه انتقادی تاثیر مهاجرت بر هویت شخصیت‌های نمایشنامه پاره‌سنگ در جیب‌هایش اثر مری جونز» نوشته پویا رئیسی، علی رجب‌زاده طهماسبی و احسان آجورلو، «تبیین جایگاه و نقش تئاتر خیابانی در رشد اجتماعی با ابتنای بر تأملات زیبایی‌شناسانه و تربیتی جان دیویی» نوشته میلاد حسن‌نیا، نادرشایگان‌فر و رحمت امینی، «اسلحه و انسان جورج برنارد شاو: طنزی با گفتمان‌سازی ضدایدئولوژیک یا کمدیِ همگام با ابزارهای ایدئولوژیک؟» نوشته نوید مقصود و بهروز محمودی بختیاری، بررسی تطبیقی نمایشنامه‌های «افعی طلائی» اثر علی نصیریان و «پایین، گذر سقاخانه» اثر اکبر رادی در پردازش شخصیت‌های لوتی و لومپن نوشته حسین شماخی و محمدحسین ناصربخت.

«واکاوی پدیده قاجارگرایی در ادبیات نمایشی دهه ۷۰ و ۸۰ از منظر آرای لوکاچ» نوشته علی روحانی، نسیم سلیمانی و بهزاد آقاجمالی، «مروری بر رویکردهای جایگزین برای الگوی کلاسیک حضور صحنه‌ای در هنرهای نمایشی» نوشته سارا پینی که توسط سعید اسدی ترجمه شده است.

شماره ۸۳ فصلنامه‌ تئاتر ویژه زمستان 1399 و با بهای ۱۲‌هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...