تکرار خاطره خوش «اجاره‌نشین‌ها» | جام جم


اگر فرآیند موفقیت و ظفر یک اثر سینمایی را به دو شق فیلمنامه استاندارد و داستان جذاب و پرداخت حرفه ای و کارگردانی هوشمندانه وابسته بدانیم، فیلم «مهمان مامان» بخشی عمده از شق اول را مدیون قلم توانا و در عین حال ساده نویس و بدون تکلف هوشنگ مرادی کرمانی است. مرادی کرمانی در داستان «مهمان مامان»ش آن قدر روابط و مناسبات خانواده های فرودست ایرانی را حقیقی و نزدیک به واقعیت به تصویر کشیده که فیلمنامه نویس کار چندان سختی از این بابت پیش رو نداشته باشد. در عین حال، خلق شخصیت هایی بشدت واقعی و مقرون به مستندات جامعه باز هم عصای دست نویسنده فیلمنامه شده است در موسم شخصیت پردازی.

فیلم مهمان مامان گلاب آدینه

همه اینها البته باعث نمی شود کارگردانی پخته و مسلط داریوش مهرجویی مغفول بماند و نادیده انگاشته شود. مهرجویی در مهمان مامان سراغ یک قصه سرراست و ساده رفته است؛ ماجرای آدم هایی که هر یک با شرایط و مختصات خودش در یک خانه قدیمی با هم زندگی می کنند. یک اتفاق ساده یعنی آمدن یک مهمان عزیز، اما ناخوانده برای یکی از این خانواده ها به نوعی همه افراد حاضر در خانه را درگیر می کند و به تکاپو می اندازد تا آبروی همسایه خود را به هر قیمت که شده حفظ کنند. شاکله فیلمنامه مهمان مامان بر مبنای مناسبات ساده و بی آلایش افراد متعلق به قشر آسیب پذیر شکل گرفته است و فیلم در بازتابی احوالات و کنش های آنها به وادی شعار نمی زند و در باتلاق کلیشه فرو نمی رود. به بیانی دیگر، شخصیت پردازی ها به تیپ سازی پهلو نمی زند و واقعی و ملموس به نظر می رسد. البته ساده بودن خط فیلمنامه به معنای فقدان پیچیدگی های دراماتیک نیست؛ بلکه مراد و مقصود، بی آلایشی و صداقتی است که در نوع روابط و تعاملات آدم های قصه به چشم می خورد.

داریوش مهرجویی با مهمان مامان برای اندک زمانی هم که شده از دغدغه های دیروزی و امروزی اش فاصله گرفته و به یک سینمای پاک و ساده روی می آورد و مانند همیشه نشان می دهد چقدر با این نوع سبک فیلمسازی آشناست و به آن تسلط دارد. مهمان مامان به نوعی خاطره خوش «اجاره نشین ها» را برای دوستداران سینمای مهرجویی تکرار می کند و البته پس از این فیلم دوباره سراغ ماجراجویی های پیرانه سرش می رود و پشت سر هم اثر جدید تولید می کند؛ یکی از دیگری بدتر و ناامیدکننده تر. او در مهمان مامان راوی تصویری قصه ای می شود که در عین سادگی بشدت تاثیرگذار و انسانی است. مهرجویی مثل همیشه از گرفتن بازی از بازیگرانش هم موفق بوده است، همه هنرپیشه ها بیش و کم در نقش خود جاافتاده اند و نچسب و زیادی به نظر نمی رسند. برخی بازیگران حتی کلیشه ها را هم می شکنند و نقش های جدیدی تجربه می کنند؛ ازجمله پارسا پیروزفر و امین حیایی. همه اینها البته بازمی گردد به ریسک پذیری بالاو توان بالقوه مهرجویی در سپردن نقش های جذاب و متفاوت به بازیگران کمتر امتحان پس داده در شخصیت های مشابه.

فیلم مهمان مامان پارسا پیروزفر

مهرجویی با انتخاب هوشمندانه بازیگران فیلمش و سپردن نقش های اصلی آن به دو بازیگر مجرب و مسلط یعنی گلاب آدینه و حسن پورشیرازی و واگذاری شخصیت های فرعی به بازیگران شناخته شده و حرفه ای، یک تیم قدرتمند و کامل بازیگری را برای مهمان مامان تدارک دیده است.

ترکیبی که در نگاه اول شاید غبطه انگیز به نظر برسد که در عالم واقع هم چنین است، اما هدایت درست و به جای این خیل بازیگران پرسابقه و مدعی، ترسناک و دلهره آور هم به نظر می رسد و البته سخت و غامض. مهرجویی اما نشان داده در هدایت بازیگرانش همیشه دست بالارا دارد و عموما در این حیطه کم نمی آورد. چیدمان درست بازیگران کنار یکدیگر آن هم در قالب شخصیت هایی ملموس و باورپذیر، ترکیبی دلچسب و دل انگیز را پیش چشم دوستداران سینمای مهرجویی قرار داده است.

مهمان مامان موید یک نکته و اصل مبرهن در سینماست؛ پرداخت مناسب و اصولی به یک سوژه ساده می تواند نتایج بهتری به بار بیاورد تا پردازش غیرحرفه ای یک موضوع بکر و پیچیده و کمتر دستمالی شده. مهرجویی در مهمان مامان سراغ همان سینمای ساده به کمدی پهلوزده دلخواسته طرفدارانش می رود و خالق سکانس های زیبا و خاطره انگیزی می شود. حتی رگه هایی از سینمای کودک و نوجوان هم در مهمان مامان قابل رویت است که برآمده و نشات گرفته از قلم هوشنگ مرادی کرمانی است.

مهمان مامان فیلمی که شاید در کارنامه مهرجویی به عنوان یک اثر نه چندان جدی مطرح باشد، اما یکی از بهترین آثار او است، به شرطی که سرگرمی سازی را کارکرد اصلی هنر هفتم مدنظر داشته باشیم. سینما حتما نباید حرف های بزرگ و گنده بزند؛ فلسفه بافی و آسمان به ریسمان پیوند زدن هم فضیلت محسوب نمی شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...