نشر کرگدن کتاب «نبرد سیم‌ها: رسانه‌های جدید و قدرت در عصر قاجار و پهلوی» نوشته یاسر خوشنویس را به دست چاپ سپرد.

نبرد سیم‌ها: رسانه‌های جدید و قدرت در عصر قاجار و پهلوی یاسر خوشنویس

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب یکی از مجلدات مجموعه «مطالعات علم و فناوری» این انتشارات است که به دبیری حسین شیخ‌رضایی منتشر می‌شود.

نبرد سیم‌ها به بررسی فرایند بازآفرینی دو سیستم ارتباطی در ایران اختصاص دارد که عبارتند از تلگراف در عصر قاجار و رادیو-تلویزیون در عصر پهلوی. این فناوری‌های اطلاعاتی نمونه‌هایی از سیستم‌های اجتماعی-فنی هستند که همزمان هم از تحولات اجتماعی تأثیر می‌پذیرند و هم بر آنها تأثیر می‌گذارند. برای درک زمینه‌های بازآفرینیِ این سیستم‌های ارتباطی در ایران و پیامدهای آنها، خوشنویس مجموعه‌ای از متون تاریخیِ اولیه و ثانویه را بررسی کرده است؛ هم متونی که مستقیماً به فناوری‌های نوین در ایران می‌پردازند و هم متونی که موضوع آنها بررسی وضعیت سیاسی-اجتماعی ایران در دوره قاجار و پهلوی است.

همچنین، یکی از مباحث محوری کتاب این موضوع است که چگونه بسط این سیستم‌های ارتباطی بر روابط قدرت در ایران تأثیر گذاشته است. برای این منظور، به موضوعاتی مانند چیستی قدرت، منابع قدرت، شیوه‌های اعمال قدرت، روابط قدرت و نقش فناوری‌ها در تغییر روابط قدرت توجه شده است. برای نمونه، خوشنویس در کتاب نشان می‌دهد که چگونه در عصر قاجار تلگراف ابتدا به بسط قدرت مرکزی کمک کرد و در ادامه نیروهای گریز از مرکز از آن علیه حاکمیت مرکزی بهره گرفتند. مطالب این کتاب فرصتی است برای تأمل بیشتر درباره فناوری‌های ارتباطی و نقش آنها در تغییرات نسبی قدرتِ گروه‌های اجتماعی.

کتاب «نبرد سیم‌ها: رسانه‌های جدید و قدرت در عصر قاجار و پهلوی» نوشته یاسر خوشنویس در 240 صفحه و با قیمت 110هزار تومان توسط انتشارات کرگدن منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...