پرتو نامه. رساله‌ای از شیخ شهاب الدین ابوالفتح یحیی بن حبش سهروردی (وفات:587) در بعضی از مسائل فلسفه و کلام (الاهیات به معنای اخص) بیشتر بر مشرب اشراقی و عرفانی. به نظر می‌رسد مقصود اصلی شیخ از تصنیف این رساله اثبات تجرد نفس از جوهر بدن، جسمانیة الحدوث بودن و باقی آن و نیز اثبات ذات واجب الوجود و صفات و افعال او بوده که در آن میان به طرح آرای خود درباره خیر و شر و قضا و قدر و نبوت و معجزه و رابطه آن با عقول و نفوس نیز پرداخته است.

این رساله مشتمل است بر ده فصل. فصل اول در شرح بعضی اصطلاحات است چون کلی و جزئی، اوصاف ضروری و ممکن و محال و ممتنع، استقراء، جوهر فرد. فصل دوم در زمان و مکان، امتناع تصور بی نهایت، محال بودن خلاء، کون و فساد، حرکت، طبایع عناصر و موالید و آمیزش آن ها.

فصل سوم در نفس و ذکر شش برهان تجرد آن و اثبات این نکته که آدمی از خویشتن خویش غافل نتواند بود، زیرا نفس او ورای اجسام و اعراض است و همه اجزای منیت او و همه اوست و نفس بیش از تعلق به بدن موجود نیست و رابط آن با تن شوقی است نه علاقه اجسام و اعراض. فصل چهارم در قوای نفس، مشتمل است بر اثبات حواس ظاهر و باطن به شیوه ابوعلی سینا در کتاب شفا و علم النفس نجات، هر چند شیخ اشراق معتقد است که نفس کاملا از بدن مجرد است و خود نه جسم است و نه در جسم. از مباحث فصل پنجم است ذات و صفات واجب الوجود، مفهوم واجب و ممکن و ممتنع، علت و معلول و امتناع تکثر واجب الوجود. در فصل ششم فعل واجب الوجود و صدور واحد از واحد مطرح شده است. فصل هفتم در غایات و ترتیب وجود، حرکت و انگیزه حرکت ارادی و غیر ارادی فلک است. فصل هشتم در اسباب حوادث، خیر و شر و قضا و قدر و اثبات این معنی است که انسان در اعمال خویش مسئول است. مسائلی چون بقای نفس، سعادت و شقاوت نفس، جاودانگی آن، ماهیت لذت و الم و رابطه آن با سرنوشت نفس پس از مفارقت از بدن است. فصل نهم به نبوت و لزوم معجزه برای اثبات نبوت، شرایط نبی چون بعثت که شرط خاص آن است، انذار، اطلاع بر علوم و مسخّر بودن ماده جهان در دست انبیاء و رؤیا اختصاص دارد. همه مباحث به روش اشراقی با اشاره به فرّه کیانی و فرّ نورانی مطرح شده است.

پرتو نامه یک بار در 1320 ش، در مجموعه چهارده رساله به همت سید محمد باقر سبزواری منتشر شد. سپس در 1341 تصحیح انتقادی آن، در مجموعه سوم مصنفات شیخ اشراق به همت سید حسین نصر، انتشار یافت.

صادق سجادی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی . سروش

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...