ابوالحسن علی‌‌بن احمد واحدی، یکی از علمای بزرگ نیشابور است که در علوم حدیث، فقه، ادب و شعر مهارتی چشمگیر داشت. «واحدی نیشابوری و اسباب النزول» نوشته علی‌اکبر شایسته نژاد، به کتاب «اسباب ‌النزول» واحدی نیشابوری می‌پردازد.

به گزارش ایبنا، این نوشتار می‌کوشد با نگارشی روان و ساده مخاطبان جوان را با اثر گرانسنگ «واحدی نیشابوری» آشنا کند. از همین رو، مخاطب در فصل نخست کتاب، ضمن آشنایی با شخصیت، جایگاه و آثار این عالم بزرگ قرن پنجم، انگیزه این دانشمند را از تالیف کتابی با عنوان «اسباب ‌النزول» در می‌یابد.

شایسته‌نژاد در بخش «اسباب‌النزول» موارد «معنی لغوی اسباب» و «معنی اصطلاحی اسباب‌ نزول» را توضیح می‌دهد و در بخش «معنی اصطلاحی اسباب‌ نزول» می‌نویسد: «سبب نزول، به حادثه، سوال و مساله‌ای که در عصر پیامبر (ص) رخ داده و باعث نزول آیه، یا سوه‌ای از قرآن شده است، اشاره دارد. بر این اساس اگر آیه‌ یا سوره‌ای، به تاریخ قبل اسلام اشاره داشته باشد، آن رخداد، سبب نزول نامیده می‌شود، مانند هجوم ابرهه به خانه کعبه.»

نویسنده در فصل «کلیات»، گام به گام مخاطب جوانش پیش می‌آید و او را با مواردی مانند «فواید اسباب‌ نزول»، «اسباب‌ نزول در تفسیر‌های نخستین» آشنا می‌کند. و در بخش « فواید اسباب‌ نزول» می‌نویسد: «برخی بحث از اسباب‌النزول، را بی‌ثمر و فاقد هرگونه نتیجه و بازده علمی دانسته‌اند. از نظر این افراد، بررسی اسباب علل نزول آیات، تنها کشف مسائل تاریخی و رویداد گذشته است و هیچ ثمر و فایده‌ای ندارد. در حالی که شناخت اسباب‌ نزول، برخی ابهامات آیات را بر می‌دارد.»

وی سپس به شرح فواید این شناخت می‌پردازد و از «فهم مقاصد و اسلوب تعابیر قرآن کریم» به عنوان یکی از مزایای شناخت اسباب‌النزول یاد می‌کند و می‌نویسد: «تشخیص مراد از استفهام، دریافت معنای حقیقی یا مجازی و توبیخ و سرزنش، تاکیذ و استهزاء، به چگونگی بیان و قراین و امارات بستگی دارد. مثلا صیغه امر، گاهی طلب حقیقی و زمانی اباحه، زمانی تهدید و گاهی ناتوانی و عجز را می‌فهماند. لازمه‌ی استفاده هر یک از معانی فوق از آیات قرآن کریم، نیازمند شناخت قراین و نشانه‌هایی است که ما را جهت فهم آن یاری رساند. به عبارت دیگر دستیابی به مدلول صحیح الفاظ، مقاصد و مضامین آیات و سوره‌ها وابسته به اسباب و عواملی مانند شناخت اسباب‌ نزول است.»

مولف این نوشتار پس از آن‌که در فصل دوم، مخاطب را با «اسباب‌ نزول و جایگاه اهل بیت در قرآن» آشنا می‌کند، به شرح «اسباب‌ نزول در کتاب واحدی» در قالب فصل پایانی کتاب می‌پردازد و در این زمینه به بیست مورد از سبب نزول‌هایی که واحدی به آن آیات پرداخته است، از جمله «حسادت یهود»، «آیین ابراهیم» و « انفاق علی (ع)» اشاره می‌کند.

چاپ نخست کتاب «واحدی نیشابور و اسباب النزول» را به‌تازگی انتشارات خانه کتاب با شمارگان 3000 نسخه در 144 صفحه و به بهای 25000 ریال روانه بازار نشر کرده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...