چاپ سوم کتاب «خدای مُرده‌زاد: دین، سیاست و غرب مدرن» [The stillborn God : religion, politics, and the modern West] نوشته مارک لیلا [Mark Lilla] با ترجمه زانیار ابراهیمی منتشر شد.

خدای مرده زاد: دین، سیاست و غرب مدرن» [The stillborn God : religion, politics, and the modern West] نوشته مارک لیلا [Mark Lilla]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در دو قرن گذشته، از انقلاب‌‏های آمریکا و فرانسه تا فروپاشی کمونیسم شوروی، زندگی سیاسی در غرب حول مسائل مبرم سیاسی چرخیده است. ما درباره‌ی جنگ و انقلاب، طبقه و عدالت اجتماعی، نژاد و هویت ملی بحث کرده‏‌ایم. امروز به جایی رسیده‌‏ایم که دوباره به جنگ‌‏های قرن شانزدهم مشغول شده‌‏ایم: جنگ بر سر وحی و عقل، خلوصِ جزمی و تساهل، الهام و توافق، وظیفه‌ی الهی و عفت عمومی. ما گیج و سردرگمیم و فهم‌‏ناپذیر می‏‌یابیم آن اندیشه‌‏های الهیاتی را که هنوز ذهن انسان‌‏ها را شعله‌‏ور می‌‏کنند و شورهای موعودگرایانه‌ای را به غلیان می‌‏اندازند که جوامع را پشت سر خود نابود می‌‏کنند. فرض ما این بود که از این پس چنان چیزی ناممکن است، که انسان‌‏ها آموخته‌‏اند مسائل دینی را از مسائل سیاسی جدا کنند، که تعصبْ مُرده است. ما اشتباه می‌‏کردیم.

«خدای مُرده‌‏زاد» تنش بین الهیات سیاسی و فلسفه‌ی سیاسی مدرن را با عرضه‌ی دوباره‌ی بحثی در باب دین و سیاست می‌‏کاود که در طول چهارصد سال گذشته در غرب مطرح بوده است، بحثی که در انگلستانِ قرن هفدهم آغاز شد و در آلمانِ قرن بیستم پایان یافت. این کتاب شامل شرحی است از تاریخِ تحلیلی اما به‌‏شدت نامنسجمِ اندیشه‌‏ها که با متفکران بزرگی آغاز می‌‏شود که آزرده از شورهای موعودگرایانه‌ی آن زمان -‌شورهایی که زندگی سیاسیِ اروپا را تباه کرده بودند- بدیل فکریِ مدرن را در برابر الهیات سیاسی در سر پروردند.

برشی از متن کتاب:
کل الهیات سیاسی به تصویری بستگی دارد که پیوند الهی بین خدا، انسان و جهان را نشان می‌‏دهد. بیش از هزار سال، تصویر مسیحیِ خدای واحدِ سه‏ اقنومی‌‏ای که بر کیهانِ مخلوق حاکم است و انسان‌‏ها را از طریق وحی، اعتقاد درونی و نظم طبیعی هدایت می‌‏کند، تقدیر غرب را شکل داده است. این تصویر شکوهمند بود که به تمدنی شکوهمند و قدرتمند مجال شکوفایی داد. اما ابهامات درونی این تصویر، اختلافات آموزه‌‏ایِ بی‌‏پایانی را بر سر امور روحانی و سیاسی سبب شد که زندگی اروپای قرون‏ وسطی را هرچه بیشتر نامتساهل، جزمی، ترسناک و خشونت‌‏آمیز ساخت.

در اواخر قرون وسطی، حتی برخی از طرفداران دوآتشه‌ی کلیسا دریافتند که فسادهای کوریای روم و جنگ‌‏های منفعت‌‏طلبانه‌ی شهریاران مسیحی، مشکلات عمیق‌‏تری را که در شیوه‌ی شکل‌‏گیری مسیحیت وجود داشت، منعکس می‌‏کرد. بسیار پیش از آنکه مارتین لوتر نودوپنج تزش را به در کلیسای جامع ویتنبرگ میخ کند، بحثی جدی درباره‌ی نیاز به اصلاحات در جریان بود، اصلاح همه‌‏چیز، از آیین عبادت و ترجمه‌ی کتب مقدس تا قدرت پاپی و روابط کلیسا و دولت. اما جنگ‌‏های مذهبی در قرون شانزدهم و هفدهم، این مسائل را تشدید کردند و آن‌‏ها را بر ساختار عمیق‌‏ترِ مشکل «الهیاتی-سیاسیِ» منحصربه‌‏فرد مسیحیت متمرکز ساختند.

چاپ سوم کتاب «خدای مُرده‌زاد: دین، سیاست و غرب مدرن» در ۳۲۶ صفحه و به قیمت: ۳۳۸ هزار تومان از سوی نشر هرمس وارد بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...