کتاب «طبقه حاکم: خاستگاه ناکامی‌های ما» [Caste The Origins of Our Discontents] نوشته ایزابل ویلکرسون [Isabel Wilkerson] و ترجمه پیام درخشانفرد توسط نشر معارف منتشر و راهی بازار نشر شد.

طبقه حاکم: خاستگاه ناکامی‌های ما» [Caste The Origins of Our Discontents] ایزابل ویلکرسون [Isabel Wilkerson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «طبقه حاکم، خاستگاه ناکامی‌های ما» یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال ۲۰۲۰ میلادی در وبسایت آمازون و به انتخاب نیویورک تایمز و لس آنجلس تایمز بود و ده‌ها جایزه را به خود اختصاص داد.

نگارش این کتاب پانزده سال طول کشید و نویسنده برای جمع‌آوری مطالب و مستندات دهها سفر به هند و اروپا انجام داد. این کتاب در اوج بحبوحه اعتراضات به تبعیض نژادی در آمریکا و پس از قتل جرج فلوید منتشر شد و توجهات زیادی را به خود جلب کرد؛ چرا که صراحت یک آمریکایی در آن قابل تحسین بوده است. همچنین بحث‌های سیاسی انتخاباتی میان ترامپ و بایدن و جانبداری نویسنده این کتاب از سیاست‌های بهتر اوباما نسبت به ترامپ، آن را پر سر و صدا کرد.

این کتاب به چند دلیل با عموم کتاب‌های این حوزه موضوعی متفاوت است و بر آنها ارجحیت دارد که در زیر به بخشی از این دلایل اشاره می‌شود:

۱. مهمترین عنصر متمایزکننده این کتاب نگاه عمیق جامعه شناختی به مسئله برده‌داری و تبعیض‌ نژادی است. نویسنده این کتاب تلاش کرده لایه‌های زیرین و نیمه پنهان سیاست و فرهنگ جامعه آمریکا را آشکار کند.

۲. این کتاب جزو معدود کتاب‌هایی است که در آن از نظام طبقاتی در ایالات متحده صحبت شده و به جزئیات آن پرداخته شده است.

۳. نویسنده توانسته است با استفاده از وقایع تاریخی مستند یا تجربیات خودش، فهم مباحث جامعه شناسانه کتاب را سهل‌تر کند. از این رو، خواندن و فهم آن به اطلاعات تخصصی نیاز ندارد و افراد با هر تحصیلاتی می توانند از آن بهره ببرند.

۴. این کتاب در زمره کتاب‌های سفارشی نیست و نویسنده با جان و دل آن را نوشته است. موضوع کتاب دغدغه ذهنی و قلبی او بوده و احتمالاً سیاهپوست بودن نویسنده نیز یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بودنِ آن است.

خواننده پس از مطالعه این کتاب به نتیجه می‌رسد که برده‌داری تنها یک جلوه ظاهری از نظام طبقاتی پیچیده‌ای است که از قبل شکل‌گیری کشور ایالات متحده آمریکا تشکیل شده است و تا به امروز هم با قدرت به حیات خودش ادامه داده است. اگرچه این نظام پنهان، در دوره‌های متفاوت تغییر شکل ظاهری داده است اما بنیان‌ها و اصول آن ثابت مانده و حفظ شده است.

این نظام چنان سیطره‌ای یافته که اصولش را در ضمیر ناخودآگاه آمریکایی‌ها و یا حتی مردم دنیا نشانده است به طوری که منجر به واکنش‌های غیرارادی در مردم شده است. خواننده این کتاب با خاستگاه و تاریخچه، ستون‌ها و بازوهای این نظام طبقاتی آشنا می‌شود. همچنین اطلاعاتی پیرامون نظام طبقاتی هند و آلمان نازی بدست می‌آورد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...