کتاب «اخلاق ساد» شامل مقالاتی درباره اندیشه و منظومه فکری مارکی دو ساد، نویسنده فرانسوی روانه بازار کتاب شد.

اخلاق ساد شامل مقالاتی درباره اندیشه و منظومه فکری ماری دو ساد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «اخلاق ساد» با مروری بر اندیشه ساد فیلسوف فرانسوی و اندیشه‌های فلاسفه دیگری چون کانت با آثاری از اسلاوی ژیژک و کتری اکر و... با گردآوری و ترجمه سامی آل‌مهدی با قیمت ۲۷,۵۰۰ تومان از سوی نشر سیب سرخ روانه بازار کتاب شد.

سامی آل مهدی که پیش از این ترجمه‌هایی در زمینه پی‌یر کلوسوفسکی، ژرژ باتای، بوریس گرویس، اسلاوی ژیژک از وی منتشر شده است درباره این کتاب عنوان کرد: شخصیت محوری این کتاب ساد است، بااین‌حال باتوجه به این‌که ۵ مقاله از ۷مقاله کتاب به مقاله «کانت با ساد» لکان می‌پردازند که البته یکی‌شان بیوگرافیکال است، خوانش لکان از ساد در این اثر مورد نظرم بوده که ادعای «کانت ساد است» را مطرح می‌کند.

وی ادامه داد: کانت بنیان‌گذار اخلاق مدرن است و ساد که مبشر بی‌اخلاقی یا، دقیق‌تر، اخلاق وارونه مدرن است؛ کانت که معرفی‌کننده «قانون اخلاق» (moral law) و «امر مطلق» (categorical imperative) با محوریت «خیر» است و ساد که همان‌ها را با محوریت «شر» دنبال می‌کند در این کتاب در کنار هم قرار می‌گیرند. ادعای لکان درتلاش برای رساندن آنها به یکدیگر بر این اساس است که آن‌ها دو روی یک سکه‌اند و هردوی‌شان هم دنبال «بهروزی» یا «حالِ خوب» (well-being) انسان‌اند؛ اگر کانت در مثال مشهورش انسانی را درنظر می‌آورد که میلش در حفظ جان و بدنِ خویش نهفته است، انسان سادی میلِ خود را در به خطر انداختن جانِ خود و دیگری می‌بیند.

آل مهدی ادامه داد: لکان این‌گونه می‌گوید که شوری که ما را به ارضای میل‌مان تشویق می‌کند همیشه شوری اخلاقی است، چراکه همیشه واجد «ازخودگذشتگی» است و معطوف به ابژه‌ای تجربی است. لکان این را در هر دو نظام کانتی و سادی تشخیص می‌دهد: آن‌ها امر مطلق، که قرار است همیشه خالی باشد، که کانت آن را با «خیر» و ساد آن را با «شر» پر می‌کند، را تنها واجد یک سویه می‌دانند: «بهانه‌ای برای انجام ندادن وظیفه وجود ندارد!» گزاره‌ای که خودِ فرمان، خودِ قانون اخلاق، را تا امر مطلق بالا می‌کشد و درونِ امر مطلق ابژه‌ای تجربی را می‌گذارد.

این مترجم درباره اهمیت طرح این موضوع برای مخاطبان فارسی زبان نیز گفت: انسان، چه بخواهد چه نخواهد، موجودی اخلاقی است و با پرسش‌های «کار خوب» و «کار بد» (که مقولاتی اخلاقیاتی‌اند) به‌طور روزمره سروکار دارد و همیشه از خود می‌پرسد: «چه باید کرد؟» این از اهمیت سوبژکتیو این موضوع. اهمیت سیاسی‌اش هم این است که ما امروزه این گزاره را از اکثر سردمداران جهان می‌شنویم که «برای نیمرو باید چندتا تخم‌مرغ شکست» یا این‌که برای پیشرفت و نیک‌بختی بشریت باید بعضی انسان‌ها فدا شوند، یا حتی از عاملیت‌های خُردتر می‌شنویم که «مأمورم و معذور!» مانند پلیسی که مجرم را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. خلاصه که امیدوار بوده‌ام بعد از خواندن کتاب، دلیل انضمامی ترجمه‌شدنش بلافاصله آشکار شود. امیدوارم این کتاب به علاقه‌ای که خوانندگانِ حتی تفننیِ فلسفه و روان‌کاوی باید به موضوع «اخلاق» پیدا کنند دامن بزند.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...