رمان «خانم بئاته و پسرش» [Frau beate und ihr sohn] نوشته آرتور شنیتسلر [Arthur Schnitzler] با ترجمه علی‌اصغر حداد توسط نشر ماهی منتشر و راهی بازار نشر شد.

خانم بئاته و پسرش» [Frau beate und ihr sohn] آرتور شنیتسلر [Arthur Schnitzler]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در کتابی که ترجمه فارسی این‌رمان را در بر می‌گیرد، علاوه بر متن رمان مذکور، دو داستان کوتاه «بیوه مرد»‌ و «وداع» نیز منتشر شده‌اند.

آرتور شنیتسلر نویسنده سرشناس اتریشی، متولد سال ۱۸۶۲ و درگذشته به سال ۱۹۳۱ است که داستان بلند «رویا»ی او پایه اقتباس سینمایی «چشمان کاملا بسته» اثر استنلی کوبریک شد. علی‌اصغر حداد مترجم زبان آلمانی، مجموعه داستان «دیگری» را هم از این‌نویسنده ترجمه کرده که توسط همین‌ناشر به چاپ رسیده است. شخصیت‌های اغلب داستان‌های شنیتسلر خود را در تنگناهایی می‌بینند که ریشه در مناسبات اجتماعی دارند.

داستان «خانم بئاته و پسرش» این‌نویسنده برای اولین‌بار سال ۱۹۱۳ در یک‌مجله ادبی منتشر و سپس در کمتر از یک‌سال، توسط انتشارات فیشر در قالب کتاب چاپ شد. شنیتسلر در زمان چاپ این‌کتاب در دوران پختگی نویسندگی خود به سر می‌برد. اما دو داستان «بیوه‌مرد» و «وداع» که به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۸۴ و ۱۸۹۵ چاپ شده‌اند، مربوط به دوران نویسندگی او هستند.

در قسمتی از رمان «خانم بئاته و پسرش» می‌خوانیم:

و حالا بئاته در تاریک‌روشنای شامگاه، در خلوت تنهایی خود می‌خواست صدای واقعی همسرش را به یاد بیاورد، ولی موفق نمی‌شد. هر بار صدای آن مهمان ناخوانده در درونش طنین می‌انداخت و بئاته عمیق‌تر از هر زمان دیگری درمی‌یافت که در حق مُرده مرتکب گناه شده است، گناهی سنگین‌تر از هر بدی که همسرش در زمان حیاتش در حق او روا داشته بود؛ عملی زشت و نابخشودنی‌تر از عهدشکنی و خیانت. همسر بئاته زیر خروارها خاک تیره می‌پوسید و بیوه‌اش اجازه داده بود پسربچه‌های نادان او را مسخره کنند، آن مرد بی‌نظیر را که بئاته به او عشق ورزیده بود، فقط به او، فارغ از هر آنچه می‌توانست رخ داده باشد، مردی که بئاته بیش از هرکسی به او عشق ورزیده بود و او را بیش از هرکسی دوست داشت. این را تازه حالا درمی‌یافت، حالا که عاشق کسی شده بود. عاشق! کاش آن کسی که عاشق شده بود دیگر هرگز برنمی‌گشت! کاش برای همیشه می‌رفت و از چشم و دل بئاته ناپدید می‌شد و بئاته می‌توانست دوباره مثل گذشته تعطیلات زیبای تابستانی‌اش را در ویلای خود تنها کنار هوگو بگذراند. مثل گذشته؟

این‌کتاب با ۱۷۶ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...