رمان «داستان عشق»[Kjærlighet] یا [The Blue Room] نوشته هانه اورستاویک [Hanne Ørstavik] با ترجمه علی سلامی توسط نشر گویا به چاپ دوم رسید.

داستان عشق [Kjærlighet] یا [The Blue Room] هانه اورستاویک [Hanne Ørstavik]

به گزارش خبرنگار مهر، هانه اورستاویک نویسنده نروژی این‌کتاب، متولد ۱۹۶۹ است که در سال ۱۹۹۴ با رمان «برش» تبدیل به‌ نویسنده‌ای شناخته‌شده شد. او در سال ۱۹۹۷ با کتاب «داستان عشق» موفقیت و موقعیت خود را در ادبیات معاصر نروژ تثبیت کرد. این‌کتاب در سال ۲۰۰۶ به‌عنوان ششمین رمان برتر ادبیات نروژ معرفی شد. این‌کتاب همچنین در سال ۲۰۱۸ برنده جایزه پِن در بخش ترجمه شد.

در «داستان عشق» یک‌مادر و پسرش به روستایی در شمال نروژ مهاجرت می‌کنند و هر کدام در دنیای جداگانه خود، مشغول فاصله‌گرفتن از دیگری می‌شود. فاصله‌گرفتنی که عواقب بدی برای آن‌ها دارد...

«داستان عشق» در ۲۷ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

دخترک دوباره چشمانش را می‌بندد. یان می‌تواند بگوید که دخترک دوباره خوابیده. از خود می‌پرسد وقتی به او نگاه می‌کرد خواب بود یا بیدار.
پتوی پشمی مفید واقع می‌شود. ویبکه دستان لاغر و قدرتمندش را تماشا می‌کند وقتی چندتکه دستمال کاغذی را برمی‌دارند و آن‌ها را روی میز و زمین می‌گذارند. قهوه پخش می‌شود و دستمال کاغذی را قهوه‌ای رنگ می‌کند.
وقتی یان درِ اتاق‌خواب را باز می‌کند، در جیرجیر می‌کند. نمی‌تواند هیچ صدای دیگری را در خانه بشنود. پلکان تاریک است. فکر می‌کند کسانی که صدایشان را قبلا شنیده، حتما چراغ‌ها را خاموش کرده و بیرون رفته‌اند. یا شاید به رختخواب رفته‌اند. ویبکه حتما از خود می‌پرسد او کجاست. یان می‌تواند چند کیسه و چندتکه لباس را کنار نرده در بالای پلکان ببیند. هفت‌تیر آبی‌اش را از جیب عقبش بیرون می‌آورد و آن را در دست راست نگه می‌دارد. می‌گوش می‌سپارد، به‌سمت جلو خم می‌شود و آرام‌آرام به‌سمت جلو می‌رود. خیال می‌کند توالت باید آنجا باشد. بااحتیاط در را باز می‌کند و می‌فهمد که یک اتاق‌خواب دیگر است. این یکی نیز دو تا تختخواب دارد و هریک کنار یک دیوارند، زیراندازی وسطْ زیر پنجره افتاده است. یکی از تختخواب‌ها ثابت است. چراغ کوچکی بالای تختخواب دیگر روشن است.

چاپ دوم این‌کتاب با ۱۵۶ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۲۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...