مثل موم در پنجه‌های شیطان | اطلاعات


مارک تواین، داستان جانانه‌ای دارد با نام «بیگانه‌ای در دهکده» [The mysterious stranger]. این داستان بر محور شخصیتی اثیری می‌گردد که نزد همگان با نام شیطان شناخته می‌شود. فضای وقوع داستان، دهکده‌ای دورافتاده در اتریش است. ساکنان این دهکده اعتقاداتی سفت و سخت و تعصباتی سمج دارند. چیزی به نام وسوسه‌ی اختلاس و چپاول اموال مردم و هراس نداشتن از پاسخ و بی خیالی به قضاوت و داوری در این جمع روستایی جایی ندارد. همه پاک و پاکیزه دارند کنار هم زندگی می‌کنند.

مارک تواین، بیگانه‌ای در دهکده» [The mysterious stranger]

اما شیطان به راحتی آب خوردن می‌آید و آنجا خیمه می‌زند. با سه بچه‌ی سرتق از اهالی دهکده طرح دوستی می‌ریزد و از این مسیر، در خانواده‌های دهکده رحل رفت و آمد و اقامت می‌افکند. حاصل این که شیطان از معبر این سه بچه و به مدد انگیختن ِ قدرت وهم و خیال، قتل و غارت و کشت و کشتار ودهها صفت شیطانی دیگر را فراگیر می‌سازد.

شاید مارک تواین حق داشته که با اتکا به درونمایه‌ی همین داستان، بر این باور پای بفشارد که: قوه‌ی تمیز اخلاقی‌ انسان سبب شده است تا این موجود دو پا از حیوان هم پست تر باشد و همین قوه است که باعث می‌شود آدمی با فراغ بال، رنج و مشقت و آزار را به همنوعان خود تحمیل کند. همو بود که می‌گفت: مرز آدم بودن و حیوان بودن، یک نقطه بیش نیست؛ دلدادگی به وهم و قدرت.

بیگانه‌ای در دهکده، ما را با این باورِ روبرو می‌سازد که زندگی، تنها زاییده‌ی وهمِ آدمی است و هیچ چیز واقعی نیست و انسان، اندیشه‌ای بی‌ سرانجام و بی زمان و بی مکان و سرگردان در وهمی ابدی است. عطار نیشابوری خودمان نیز تأملی در این مفهوم دارد:

دود است جهان، جهان همه دود انگار
وین دیر نمای را فنا زود انگار
چون نابودست اصل هر بود که هست
هر بود که بود، گشت نابود انگار
(باب چهاردهم مختارنامه عطار )

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...