رمان «روشنایی در اوت» [Light in August : the corrected text] اثر ویلیام فاکنر منتشر شد.

روشنایی در اوت» [Light in August : the corrected text] اثر ویلیام فاکنر

به گزارش کتاب نیوز، کتاب روشنایی در اوت اثر ویلیام فاکنر از جدیدترین آثار منتشر شده توسط نشر نیلوفر است که با ترجمه صالح حسینی به چاپ رسیده است. 

ویلیام کاتبرت فاکنر رمان نویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بود. فاکنر در سبک‌های گوناگون شامل رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقاله صاحب اثر است. شهرت او عمدتاً به خاطر رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش است که بسیاری از آن‌ها در شهر خیالی یوکناپاتافا اتفاق می‌افتد که فاکنر آن را بر اساس ناحیهٔ لافایت ، که بیشتر زندگی خود را در آنجا سپری کرده بود، و ناحیه هالی اسپرینگز/مارشال آفریده‌است.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

داستان کتاب در مورد یک زن و مرد سفیدپوست است. زن باردار است و مرد نیز خود را متعلق به قومیت‌های مختلف می‌داند. ارتباط هر دوی آن‌ها با یک مرد دیگر طی فلش‌بک‌هایی در روند رمان گفته می‌شود. آن مرد بر زندگی این دو فرد تأثیر زیادی می‌گذارد.

فاکنر در داستان‌هایش موضوعاتی مانند نژاد، قومیت، جنسیت، طبقه‌ی اجتماعی و مذهب را در جنوب آمریکا مطرح می‌کند. شخصیت‌های اصلی داستان‌های او افراد رانده‌شده‌ای هستند که او بر آن‌ها تمرکز می‌کند و برخورد افراد بیگانه را با یک جامعه‌ی روستایی نشان می‌دهد. استقبال از رمان روشنایی در اوت بسیار مختلف بود و حتی بسیاری از منتقدان از آن انتقاد کردند؛ اما با گذشت زمان به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار فاکنر و یکی از بهترین رمان‌های قرن بیستم شناخته شد.

کتاب روشنایی در اوت به خاطر موضوع ناتورالیستی و خشونت‌آمیز بودن و وسواس نسبت به ارواح گذشتگان به عنوان رمان سبک گوتیک جنوبی شناخته می‌شود. گوتیک جنوبی یکی از زیرشاخه‌های ادبیات گوتیک است که ماجراهایش در آمریکای جنوبی اتفاق می‌افتد. این داستان‌ها شامل شخصیت‌های مشکل‌دار و نامتعارف هستند. اغلب، موضوع این‌گونه رمان‌ها مربوط به ازخود‌بیگانگی، فقر، رخدادهای شوم و سحر و جادوست.

روایت داستان به ترتیب خاصی ساختاربندی نشده است؛ زیرا اغلب با فلش‌بک‌های طولانی قطع می‌شود و دائماً از یک شخصیت به شخصیت دیگر می‌رود. اما برخلاف بسیاری از آثار فاکنر این روایت براساس جریان سیال ذهن هدایت نمی‌شود، بلکه شامل گفت‌وگو و راوی سوم شخص دانای کل است که داستان را گسترش می‌دهد.

صالح حسینی دارای مدرک دکترای از دانشگاه جورج واشینگتن در سال ۱۳۵۸ تحصیلات خود را به پایان رساند و در همین سال به ایران بازگشت. وی در سال ۱۳۷۶ به عنوان منتقد و مترجم نمونهٔ کشور از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.

کتاب روشنایی در اوت اثر ویلیام فاکنر در 560 صفحه رقعی و قیمت 125 هزارتومان منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...