به گزارش ایبنا؛ برخلاف آنچه که از نام رمان «پاناما، پاناما» تصور می‌شود، این اثر از جمهوری پاناما نمی‌گوید! بلکه روایت ماجراجویی‌های یک جوان ثروتمند در مسیر زندگی را بازگو می‌کند و داستان گروگانگیری برای رسیدن به کاری خیر را تعریف می‌کند. از رقابت جوانان در کارهای مختلف می‌گوید.

«پاناما، پاناما» نوشته آلبرتو باثکث­_فیگه‌روا داستان جوانی را روایت می‌کند که استعداد درخشانی دارد و از نظر علمی می‌تواند به درجات بالایی برسد. آریستوفانس به پیشنهاد استادش مبنی بر این که کار علمی‌اش را ادامه دهد بی‌توجهی می‌کند و با ثروت عظیمی که به ارث برده در پاریس مجله‌های جلفی را راه‌اندازی می‌کند و سرمایه‌ خود را چند برابر می‌کند. با این کار رضایت او جلب نمی‌شود و سعی می‌کند به دنبال چیزی فراتر از این‌ها برود و دنیا را به کام خود تغییر دهد. او با دوست هنرپیشه‌اش تلاش می‌کند تا کاری نمونه انجام دهد. در این مسیر دست به گروگانگیری می‌زند؛ در مسیر آمریکاستیزی قرار می‌گیرد و با درخواست مبلغ زیادی پول قصد دارد عده‌ای از زندانیان سیاسی شیلی را از زندان آزاد کند.
 
در قسمتی از رمان میخوانیم:
«آریستوفانس پاناتاس با اعتراف به کراهت خود نسبت به چگونگی ثروت‌اندوزی‌اش، نخواسته بود خود را به عرضه برهانی مناسب محدود کند. او در اعماق وجودش، بر سرخوردگی آزاردهنده‌اش وقوف یافته بود، ‌زیرا از دوران کودکی، از زمانی که استعدادهای فراوان خود را به کار انداخته بود،‌ رویای سرنوشتی نمونه را در سر پرورده بود.»(صفحه 33)

انتشارات دوستان رمان «پاناما، پاناما» نوشته آلبرتو باثکث­_فیگه‌روا را با ترجمه قاسم صنعوی در 296صفحه، 550 نسخه و47000 تومان منتشر کرده است.

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...