محمود گلابدره‌ای: «بهترین زمان برای خلق آثار ادبی درباره انقلاب همان دوران انقلاب بود که من هم یکی از بهترین آثار را در این دوران نوشتم.» 
   
به گزارش کتاب‌نیوز "محمود گلاب‌دره‌ای" خالق کتاب "لحظه‌های انقلاب" در گفت‌وگو با ستاد خبری نخستین جایزه ادبی جشن داستان انقلاب، اظهار داشت: «بهترین زمان خلق آثار ادبی درباره انقلاب همان دوران وقوع انقلاب بود.»

وی با اشاره به رمان "دن آرام"» گفت:‌حتی رمان "دن آرام" که با فاصله زیادی از انقلاب روسیه منتشر شده است، حاصل تلاش‌های شخص دیگری در زمان وقوع انقلاب است و بعدها شولوخف آن را یافته و به نام خود منتشر کرده است.

وی افزود: "رمان معروف "بر باد رفته" نیز در دوران وقوع انقلاب نوشته شد و تبدیل به اثری ماندگار شد." گلاب دره‌ای که خود بعد از حضور در دوران هشت سال دفاع مقدس چهار رمان درباره دفاع مقدس نوشته است در ادامه گفت: «من در آن زمان و پس از بازگشت از جبهه چهار رمان نوشتم که به چاپ‌های چندم رسید. ولی اگر امروز بخواهیم باز هم درباره جنگ بنویسم کار بسیار شاقی است؛ چون دیگر نمی‌توانم وقایع آن زمان را درست به خاطر آورم.»

وی افزود: «نویسنده‌ای که بخواهد درباره انقلاب و یا جنگ بنویسد باید خودش جنگ را درک کرده باشد که البته گذشت زمان هم نوشتن درباره این وقایع را مشکل می‌کند؛ به طور مثال نویسنده‌ای که در بهترین شرایط ممکن در تهران زندگی می‌کند اگر بخواهد راجع به مردم روستاهای ایران بنویسند شدنی نیست، مگر آنکه در روستاها حضور داشته باشد و از نزدیک با مردم زندگی کرده باشد.»

این نویسنده داستان‌های انقلاب در ادامه گفت: «کتاب "انقلاب مشروطیت" ما را که مهم‌ترین کتاب در زمینه انقلاب مشروطیت است "احمد کسروی" نوشته است که در زمان مشروطیت کودکی بیش نبود؛ ولی از نزدیک باقرخان و ستارخان را دیده و بعدها تاریخ انقلاب مشروطیت را نوشت که تا آن زمان هیچ کس درباره آن ننوشته بود.» 

گلابدره‌ای همچنین گفت: «نویسندگان خوبی بعد از انقلاب درباره دوران انقلاب نوشتند ولی هیچ کدام نتوانستند اثری به خوبی آثاری که در همان زمان انقلاب نوشته شد بنویسند.»

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...