جایزه ادبی «مدال کارنگی»، قدیمی‌ترین و مهم‌ترین جایزه‌ ادبیات کودک بریتانیا به «شاعر مجهول» اثر «الیزابت آسودو» نویسنده آمریکایی - دومینیکنی رسید.

به گزارش ایسنا، «الیزابت آسودو» اولین نویسنده غیرسفیدپوستی است که در تاریخ جایزه «مدال کارنگی» موفق به کسب این جایزه می‌شود؛ جایزه‌ای که اولین‌بار در سال ۱۹۳۶ اعطا شد و چهره‌های مطرحی چون «سی اس لوئیس»، «آرتور رنسام» و «نیل گیمن» را در میان برندگان پیشین خود می‌بیند.

«آسودو» که متولد یک خانواده مهاجر اهل جمهوری دومینیکن در انگلیس است، برای اولین اثر خود با عنوان «شاعر مجهول» موفق به کسب این جایزه شده است. این کتاب که رمانی منظوم است درباره دختری آرام به نام «ژیاروما» است که به باشگاه شاعران مدرسه‌اش می‌پیوندد. بر اساس اعلام هیأت داوران جایزه «مدال کارنگی»، این اثر به موضوعات فرهنگ، خانواده و ایمان از طریق ساختار منظوم نوآورانه‌ای پرداخته است.

این جایزه ادبی در حالی به یک نویسنده رنگین‌پوست اعطا می‌شود که دو سال پیش، تمامی ۲۰ نامزد اولیه این جایزه سفیدپوست بودند و این موضوع موجب آغاز اعتراض‌های فراوانی به این جایزه به سبب نبود تنوع نژادی شد.

سال گذشته «جرالدین مک‌کاهرین» نویسنده انگلیسی برای نگارش رمان «جایی که دنیا تمام می‌شود» موفق به کسب «مدال کارنگی» شد.

«مدال کارنگی» به عنوان قدیمی‌ترین و مهم‌ترین جایزه ادبی بریتانیا در حوزه ادبیات کودک هر سال توسط مؤسسه کتابداری و اطلاعات به بهترین اثر منتشرشده در بریتانیا در این حوزه اعطا می‌شود. این مدال در سال ۱۹۳۶ به یاد «اندرو کارنگی» نیکوکار اسکاتلندی که بیش از ۲۸۰۰ کتابخانه در دنیای انگلیسی‌زبان بنیان‌گذاری کرد، راه‌اندازی شد و ۱۹ سال پس از آن، «مدال کیت گرین‌وی» به نام این هنرمند قرن نوزدهمی به راه افتاد.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...