مجموعه‌داستان «مرز» نوشته نفیسه نصیران توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، مجموعه پیش‌رو ۶ داستان را با عناوین «کفش مردان بپوش»، «مرز»، «خانه مقدم‌ها»، «لاله‌زار»، «مرفین‌ها» و «کراوات‌ها» شامل می‌شود که داستان «کفش مردانه بپوش» رتبه سوم سومین دوره جایزه داستان تهران و «لاله‌زار» هم در اولین دوره جایزه مذکور به‌عنوان اثر تقدیری معرفی شده است.

سطور ابتدایی داستان «لاله‌زار» را از این‌کتاب می‌خوانیم:

آن عید تهران ماندم چون نامزدی‌ام به‌هم خورده بود. با نامزدم روی پل عابر پیاده دعوا کردیم؛ پلی که همیشه بدوبدو از پله‌های آن بالا می‌رفتم تا به آن طرف خیابان کریم‌خان برسم و بپیچم توی خیابان ویلا. بعد بن‌بست دراز را گز کنم، تا به ساختمان قرمز دندانپزشکی ته کوچه برسم.

نامزدم قدبلند و سبزه‌رو بود با ته‌سبیلی بور و چشم‌هایی میشی. آخرین باری که دیدمش، نزدیک پانصد کیلومتر راه آمده بود تا من را ببیند. دیدن من منحصر شده بود به پرسه‌زدن در پس‌کوچه‌های تهران و کافی‌شاپ‌ها و کتاب‌فروشی‌هایی که من عاشق‌شان بودم و او نبود...

این‌کتاب با ۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۴۰۰ نسخه و قیمت ۱۸ هزار و ۹۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...