مجموعه داستان «دیوار و شعمدانی»، اثر آلبرتو موراویا، نویسنده ایتالیایی منتشر شد.

به گزارش ایبنا، این مجموعه داستان را اعظم رسولی از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه کرده و ترجمه او را انتشارات «کتاب‌خورشید»، در ادامه انتشار سلسله کتاب‌هایش از این نویسنده ایتالیایی منتشر کرده است. این چهارمین کتاب از این نویسنده است که از سوی این ناشر روانه بازار کتاب ایران می‌شود.


«دیوار و شعمدانی» 21 داستان کوتاه از این نویسنده را در خود جای داده است. نام‌های این 21 داستان عبارتند از: «محاسبات سرانگشتی»، «انریکا بایله»، «کی اینو گفته»، «دیوار و شعمدانی»، «مکانیسم‌های خدمتگزار»، «ابهامات»، «کلمات گوسفندند»، «داستان‌های مصور»، «قمارباز»، «رونوشت»، «وجدان وظیفه‌شناس»، «چیزهایی که رشد می‌کنند»، «هیولا»، «قانون قانون‌ها»، «آشتی»، «بی‌معنا»، «الکن»، «مرد قدرمتند»، «پروتو»، «ساکن سیاره ونوس» و «بوها و استخوان‌ها».

رسولی (مترجم این کتاب) مقدمه کوتاهی برای «دیوار و شعمدانی» تحریر کرده و در آن نوشته است: «شیوه روایت داستان‌های دیوار و شعمدانی نیز مثل مجموعه یک چیز به هرحال یک چیز است،‌ اول‌شخص است. به غیر از داستان آخری که از زبان یک سگ روایت می‌شود. در این مجموعه آلبرتو موراویا، با نثری درونکاوانه، احساسات درونی و پنهان انسان متوسط عصر حاضر را به نمایش می‌گذارد؛ انسانی که شهامت می‌یابد تا لحظه‌ای خود را از کرختی روزمرگی و شرایط رخوت‌انگیزی که حصاری سخت میان اندیشه و تخیل می‌کشند، رها کند و خیال‌پردازی‌های درون را که به ندرت مجال ظهور می‌یابند با واقعیات بی‌چون و چرا، ملموس و انکارناپذیر دنیای درون پیوند زند. کنجکاوی، حیرت و نارضایتی از هرآنچه در اطراف اوست درونمایه‌های داستان‌هایی می‌شوند که خود روای آن‌هاست.»

وی در بخش دیگری از این مقدمه اضافه می‌کند: «[موراویا] رویا و واقعیت را در هم می‌آمیزد، مرزها را می‌شکند و شجاعانه دست به کاوش دنیایی می‌زند که در آن مجال خود بودن را می‌یابد. دیوار و شعمدانی داستان این انسان و لحظاتی از زندگی اوست؛ لحظاتی که شاید خیلی‌ها نه شهامت تجربه‌کردنش را بیابند و نه دلیلی برای این کار ببینند.»

«دویوار و شمعدانی» در 168 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و با قیمت 3000 تومان روانه بازار کتاب ایران شده است. این کتاب از تازه‌های انتشارات «کتاب‌خورشید» است.

آلبرتو موراویا (با نام اصلی آلبرتو پینکرله)، در 28 نوامبر 1907 میلادی در شهر رم زاده شد. او طی 83 سال عمر خود، بیش از 37 رمان، مجموعه داستان کوتاه و نمایشنامه منتشر کرده است. «زن سرخ‌پوش»، «دنباله‌رو»، «بی‌تفاوت‌ها» و «داستان‌های رومی» از جمله آثار مطرح این نویسنده‌اند.

وی در داستان‌هایش به مسایل اجتماعی توجه خاصی نشان داده. موراویا را به عنوان بزرگ‌ترین نویسنده قرن بیستم ادبیات ایتالیا می‌شناسند و پازولینی (شاعر، کارگردان و منتقد ایتالیایی)، او را فرهیخته‌ترین نویسنده تاریخ ایتالیا دانسته است.

این نویسنده در آثار خود به موضوعاتی چون بیگانگی، وجودگرایی و مسائل اجتماعی می‌پرداخت.

وی روایتگری خاص خودش را دارد. رمان‌ها و داستان‌های بلند او همواره با رویکردی تراژیک نوشته شده‌اند؛ اما «داستان‌های‌ رومی» جنبه‌هایی از طنز را در خود دارد که باعث شده تا این کتاب، اثری متفاوت از سایر آثار این نویسنده باشد. او همچنین داستان‌هایی را در سبک سوررئالیسم (فرا واقع‌گرایایی) خلق کرده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...