یکی از اولین داستان‌های ویلیام فاکنر نویسنده کتاب «خشم و هیاهو» در حراجی سوتبی به فروش می‌رسد.

به گزارش خبرآنلاین، نامه‌ها، یک داستان کوتاه و مدال جایزه نوبل ادبی ویلیام فاکنر به ارزش دو میلیون دلار ماه ژوئن در حراجی سوتبی حراج می‌شود.
ویلیام فاکنر، نویسنده بزرگ آثاری مثل «خشم هیاهو» و «حریم» و یکی از مهم‌ترین نویسندگان قرن بیستم است. او که زاده می‌سی‌سی‌پی بود، محل وقوع اغلب داستان‌هایش را در جنوب آمریکا و بیشتر در شهر خیالی یوکناپاتافا قرار می‌داد.
مدال و دیپلم جایزه نوبل فاکنر و نسخه دستنویس سخنرانی سال 1950 او در آکادمی نوبل با تخمین 500 هزار دلار در حراجی یازدهم ژوئن حراجی سوتبی در نیویورک به فروش گذاشته می‌شود.

در متن اولیه سخنرانی فاکنر در آکادمی نوبل یک جمله هست که بعدا حذف شد. فاکنر در این جمله به خودش، ارنست همینگوی، جان دوسپاسوس، توماس ولف و ارسکین کالدول یاد می‌کند و همگی‌اشان را فرزندان شروود اندرسن، نویسنده بزرگ آمریکایی می‌داند. فاکنر سال 1925 با اندرسن دیدار کرده بود.
جاستین کالدول معاون بخش کتاب و دست‌نویس حراجی سوتبی گفت: «مدال نوبل فاکنر را داشتیم، بعدش دیپلم او به دستمان رسید که خیلی زیبا و رنگارنگ است و متن سخنرانی‌اش هم گیرمان آمد. تا آنجا که به خاطر دارم، هیچوت مدال نوبل کسی را به حراج نگذاشته‌ایم.»
کالدول افزود این یادگاری‌های فاکنر را خانواده او به حراج می‌گذارند و این یادگاری‌ها پنجره‌ای به لحظاتی کلیدی در زندگی فاکنر است؛ از روزهایی که در دهه 1920 در پاریس سپری کرد و بعد روزهایش در هالیوود به عنوان نویسنده و همچنین دنیای رمان‌ها او.
برخی از اشیائی که بسیاری فکر می‌کردند از بین رفته‌اند، اخیرا در خانه اجدادی فاکنر در ویرجینیا پیدا شده است. یک داستان 12 صفحه‌ای به نام «داستان صیاد» نیز در این خانه پیدا شده است. این داستان پیشتر منتشر نشده و انتظار می‌رود بین 30 تا 50 هزار دلار به فروش برود.
یکی دیگر از اشیاء پیداشده در این خانه که بسیار نایاب است نسخه اصلی کتاب شعر «تصویر بهار» است، سال 1984 نسخه‌های جدید این کتاب براساس یک نسخه فوتوکپی‌شده آن منتشر شد.
کالدول معتقد است اشیائی که از فاکنر در حراجی عرضه می‌شوند بسیار نادر و حتی نایاب‌تر از نامه‌ها و دستنویس‌های دیگر نویسندگان بزرگ آمریکایی مثل ارنست همینگوی و اف. اسکات فیتزجرالد هستند.
«این اشیاء نایاب که از زمین نمی‌رویند. پیدا کردن این چیزها خیلی سخت است. نامه‌های همینگوی و فیتزجرالد را خیلی راحت‌تر از نامه‌های فاکنر می‌شود پیدا کرد. اینکه در یک حراجی این تعداد از آثار او موجود باشد خیلی عجیب است.»
در این حراجی همچنین 16 نامه شخصی به همراه طراحی‌ها و 10 کارت‌پستال با امضای فاکنر که از پاریس برای خانواده‌اش فرستاده بود و شرح اولین برخورد او با این شهر است به فروش گذاشته می‌شوند. انتظار می‌رود این نامه‌ها و کارت‌پستال‌ها به فیمت 350 هزار دلار فروخته شود.
فاکنر سال 1951 مدال شوالیه‌گری را در فرانسه دریافت کرد. این نشان نیز با قیمت پایه 35 هزار دلار حراج می‌شود.
یک مجموعه 25 جلدی از کتاب‌های فاکنر نیز که به عنوان هدیه کریسمس به دخترش جیل هدیه داده و آن‌ها را امضاء کرده و با یک نوار چرمی آبی رنگ بسته‌بندی شده‌اند، نیز در این حراجی به فروش می‌رسد.
پیش از فروش این آثار در نیویورک، همه آنها در نمایشگاه سوتبی در ماه مه در پاریس به نمایش گذاشته می‌شوند.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...