دومین کتاب ناخدا عبدالرسول غریبی با عنوان «قهوه‌خانه ساحلی» منتشر شد.

عبدالرسول غریبی با عنوان قهوه‌خانه ساحلی

کتاب «قهوه‌خانه ساحلی» شامل داستان های مستند از زندگی دریانوردان تنگسیر است. در مقدمه کتاب به قلم «اسکندر احمدنیا»، شاعر و نویسنده بوشهری آمده است: «کتاب حاضر مجموعه‌ای از هفت داستان بلند به قلم عبدالرسول غریبی است؛ داستان‌هایی که صرفاً ساخته ذهن و تخیل نویسنده نیست بلکه برآمده از تجارب، باورها، و واقعیت‌هایی است که مرور زمان و تحولات سریع زمانه، نتوانسته غبار فراموشی بر آنها بنشاند.

این قصه‌ها، توصیفی از زندگی دریانوردان واقعی است و هر آنچه نوشته شده بدون هیچ مبالغه و اغراقی بیانگر ادراک و تجارب ناخدا عبدالرسول غریبی است که نه تنها خود، بلکه آباء و اجدادش نیز درگیر دریا و ماجراهایش بوده‌اند.

نقل خیال‌انگیز و ساختار‌مند ماجراهایی که نگارنده از کودکی تا جوانی، هم ناظر و هم در شکل‌گیری آنها دخیل بوده است. نویسنده با قلمی روان و سرشار از احساس، تلاش کرده تا مردمان دریادل جنوب و به ویژه بوشهر را با تمام ویژگی‌های فرهنگی و اقتصادی‌شان در قالب داستان به نمایش بگذارد. مردمی که قرن‌ها با دریا و امواج خروشان آن همراز و همراه بوده‌اند و برای تامین معاش و تداوم زیست خود به آن پناه می‌برده‌اند.

عبدالرسول غریبی از ناخدایان باتجربه و شجاع است و از آنجا که بخش مهمی از زندگی خود را در دریا زیسته، اکنون قلم برداشته و نمایی جذاب از حماسه‌ی شیرمردان جنوب در پنجه نرم کردن با دریا و مقابله با تند طوفان‌هایش برای مخاطب ترسیم کرده است.»

قهوه‌خانه‌ی ساحلی توسط انتشارات زمزمه‌های روشن به چاپ رسیده و قیمت آن ۳۵ هزار تومان است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...