کتاب «من و ضرب‌المثل‌ها» نوشته ستایش درخشنده نویسنده ده‌ساله توسط انتشارات حدیث قلم منتشر و راهی بازار نشر شد.

من و ضرب‌المثل‌ها» نوشته ستایش درخشنده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب دومین کتاب است که این‌نویسنده ده‌ساله منتشر می‌کند. اولین‌کتاب ستایش درخشنده با عنوان «اولین تعطیلات تابستانی من»‌ در هفت‌سالگی او منتشر شد.

نویسنده کتاب در این‌اثر به تعدادی از ضرب‌المثل‌های معروف و کاربردی ادبیات فارسی پرداخته است. ناشر کتاب در مقدمه آن نوشته است:

«مینی‌مالیسم» مکتب هنری ‌انتزاعی است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگیِ بیان و روش‌های ساده و خالی از پیچیدگیِ معمول فلسفی و شبه فلسفی بنیان گذاشته است. اولین‌بار این کلمه در سال ۱۹۲۹ میلادی توسط فردی به نام «دیوید برلیوک» در مقدمه کاتالوگی برای نمایشگاه «جان گراهام» در گالری «دودنسینگ» در شهر نیویورک به‌کار برده شد.

«مینی‌مال» در ادبیات به معنای جمله‌ای کوتاه است؛ این جمله باید خلاصه، پیچیده و تأویل‌پذیر (به معنای ارجاع‌دادن چیزی به چیز دیگر) باشد.

ویژگی‌های داستانک یا مینی‌مال: ۱. اختصار؛ ۲. ابتکار و خلاقیت؛ ۳. وضوح؛ ۴. حجم فشرده بار معانی کلمات؛ ۵. بازی با دانسته‌های ذهنی خواننده؛ ۶. استفاده از آرایه‌های ادبی مانند تشبیه، تلمیح، کنایه و استعاره جهت انتقال بیشتر مفاهیم با کمترین کلمات.

همان‌گونه که گفته شد، تکنیک مینی‌مال‌نویسی از سال ۱۹۲۹ میلادی رواج یافته است؛ این در حالی ‌است که در فرهنگ ادبیات ایران، ضرب‌المثل‌ها تمامی این ویژگی‌ها را داشته و با کمترین کلمات، سعی در انتقال بیشترین مفاهیم داشته‌اند؛ پس با افتخار باید اعلام کنیم که «مینی‌مال» یا همان کوتاه‌نویسی‌ای که در فرهنگ ما وجود دارد، مانند «کم گوی و گزیده گوی چون دُر»، از صدها سال قبل مورد استفاده قرار گرفته است. هرچند که هیچ منبع مستدلی برای اثبات تاریخچه ضرب‌المثل‌ها وجود ندارد؛ اما با بررسی متون ادبیِ ایرانی، حداقل می‌توانیم بگوییم مکتب مینی‌مالیسم سرقت ادبی از فنون و تکنیک‌های نهفته در ضرب‌المثل‌های فرهنگ غنی ایران است.

آشنایی با فرهنگ ادبیات کشور به زبان ساده و به‌صورت کاربردی، از ویژگی‌های این نویسنده دبستانی است. امید است که مورد پذیرش همسالان او قرار گیرد و آنان نیز اتفاقات زندگی خود را که می‌تواند برای دیگران مفید باشد، به رشته تحریر درآورند؛ که دنیای هر سِنی را باید همان افراد بنویسند تا با زبان مشترکی که فقط خود آنان به آن واقف هستند، چراغ راه سایر دوستانشان شوند.

ضرب‌المثل‌هایی که در کتاب «من و ضرب‌المثل‌ها» به آن‌ها پرداخته شده، عبارت‌اند از:

«کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من!»، «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!»، «بهشت به سرزنشش نمی‌ارزد!»، «تا گوساله گاو شود، دل صاحبش (مادرش) آب شود!»، «نکُن بدترکُن!»، «خانه از پایبند ویران است!»، «یک کلاغ، چهل کلاغ!»، «خدا گربه را شناخت که به او بال نداد!»، «از هر دست بدَهی، از همان دست می‌گیری!»، «آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویَش باشد!»، «هر چیز که خوار آید، یک روز به‌کار آید!»، «با یک دست نمی‌شود دوتا هندوانه را برداشت!»، «فیلش یاد هندوستان کرد!» و «یک بار جَستی ملخک، دو بار جَستی ملخک، آخر به دستی ملخک!».

این‌کتاب با ۷۴ صفحه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده و به گفته ناشر، ۵۰ درصد قیمت آن، نذر آموزش کودکان کم‌بضاعت می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...