چهارمین دوره جایزه داستان‌نویسی «ارغوان» با معرفی برگزیدگان و با گرامیداشت دو نویسنده فقید، اصغر عبداللهی و کامبوزیا پرتوی در مراسمی مجازی به کار خود پایان داد.

ارغوان روشنا نقطه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، اختتامیه چهارمین دوره از جایزه ارغوان با موضوع «آخرین سال قرن» نیز همچون دوره گذشته به دلیل همه‌گیری کرونا به صورت مجازی و در صفحه این جایزه ادبی برگزار شد.

برگزیدگان این جایزه به ترتیب اولویت از دهم تا یکم، به شرح زیر هستند:

دهم: امیرحسین بریمانی از تهران
نهم: الهام وطن خواهان اصفهانی از اصفهان
هشتم: غزل محمدی از تهران
هفتم: علی نادری از اصفهان
ششم: حامد گراوندی از کرمانشاه
پنجم: عباس عظیمی از افغانستان و ساکن اراک
چهارم: مهلا یزدانی احمد آبادی از تهران
سوم: امیر محمد مدحثی از تهران
دوم: سید رحیم حسینی‌نژاد از تهران
اول: امیرحسین طالبی‌نیا از تهران

10 داستان برگزیده در کتابی با عنوان «روشنا نقطه» و توسط نشر «هفت رنگ» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...