«امپراتوری درد» [Empire of Pain: The Secret History of the Sackler Dynasty] نوشته پاتریک رادن کیفه [Patrick Radden Keefe] به عنوان برنده جایزه پنجاه هزار پوندی بیلی جیفورد [Baillie Gifford Prize] معرفی شد.

امپراتوری درد» [Empire of Pain: The Secret History of the Sackler Dynasty]  پاتریک رادن کیفه [Patrick Radden Keefe]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مراسم اعلام جوایز بیلی جیفورد -که مختص آثار غیرداستانی است- برگزار شد و پاتریک کیفه برای تحقیق درباره خانواده سَکلر در کتاب «امپراتوری درد» به عنوان برنده معرفی شد. خانواده سَکلر مالک شرکت دارویی «پرودا فارما» هستند که مُسکن اُگسی‌کانتین را وارد بازار می‌کنند که مخدری قوی است و موجب فاجعه اعتیاد در آمریکا شد.

کیفه، که می‌گوید هنگام نگارش کتاب بارها او را تهدید به شکایت در دادگاه کرده‌اند، برای به دست آوردن این جایزه با آثاری چون «چیزهایی که نگفتم» نوشته کای میلر ، «پس از آن» نوشته هارالد یِنر و ترجمه شائون وایتساید از زبان آلمانی، «آزاد» نوشته لی یپی، «سقوط» نوشته رابرت ماکسول، «سرزمین امپراتوری» نوشته ساتنام سانگرا رقابت کرد.

آندرو هولیگت، رییس هیئت داوراین جایزه بیلی جیفورد امسال می‌گوید: «از گستردگی تحقیق برای این کتاب و خشمی که نویسنده بعد از توصیف اتفاقات به‌راحتی کنترل می‌کرد تا نظرات شخصی‌اش را ابراز نکند، لذت بردیم.»

خانواده سکلر پبش از وارد کردن داروی مخدر اوکسی‌کُنتین به بازار آمریکا به عنوان خانواده‌ای که کمک خیریه زیادی به موسسه‌های هنری می‌کرد، معروف بودند و پس از این دارو ثروت زیاد و عجیبی به دست آوردند.

کیفه، یکی از نویسندگان نیویورکر است که پیش از این با کتاب «چیزی نگو» برنده جایزه اورول هم شده است. نویسنده برای نوشتن «امپراتوری درد» مدارک زیادی را بررسی کرد و دویست مصاحبه مختلف انجام داد.

جایزه ادبی «بیلی جیفورد» پیش از این با نام جایزه «ساموئل جانسون»، نویسنده انگلیسی قرن هجدهم شناخته می‌شد که آثار مهمی در زمینه غیرداستانی، از جمله زندگی‌نامه نویسندگان بزرگ انگلستان را در کارنامه خود دارد. این جایزه هرساله به بهترین اثر غیرداستانی به زبان انگلیسی اهدا می‌شود.

جایزه بهترین کتاب غیرداستانی «بیلی جیفورد» در سال 2017 به کتاب «خیابان شرقی غربی» نوشته «فیلیپ سَندز» و در سال 2018 به کتاب «چگونه از طاعون جان سالم به در ببریم» نوشته دیوید فرانس اهدا شد. برنده اصلی جایزه «بیلی جیفورد» هدیه پنجاه‌هزار پوندی دریافت می‌کند و به هرکدام از نامزدهای حاضر در فهرست نهایی نیز هزار پوند تقدیم می‌شود.

سال گذشته کتاب «یک، دو، سه، چهار» نوشته کریگ براون -که کتاب خاطرات اعضای گروه بیتلز بود- برنده شد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...