«استخوان‌های خورشیدی»[Solar Bones] نوشته‌ مایک مک‌کورمک [Mike McCormack] با ترجمه‌ آرمین کاظمیان توسط نشر نیماژ منتشر شد.

استخوان‌های خورشیدی»[Solar Bones] نوشته‌ مایک مک‌کورمک [Mike McCormack]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «استخوان‌های خورشیدی» رمانی با زبان و روایتی بسیار روان و ساده است که فرم منحصر به فردی دارد. مردی از آشپزخانه‌ خانه‌اش شروع به روایت کردن جهان می‌کند و این قصه‌ی روزانه سرشار از شگفتی‌هاست. مک کورمک همچون یکی دو نویسنده‌ متفاوت دیگر ایرلندی با جویس مقایسه می‌شود. این سومین و تحسین‌شده‌ترین رمان کورمک است و برای نخستین بار است که یکی از آثار او به فارسی ترجمه می‌شود. این کتاب سال ۲۰۱۶ در دوبلین منتشر شده و بیشترین جوایز را برای این نویسنده به ارمغان آورده است. تعدادی از جوایز این کتاب عبارتند از: جایزه‌ جهانی گلداسمیتز در سال ۲۰۱۶، جایزه‌ جهانی کتابخانه‌ی دوبلین، کتاب سال ایرلند ۲۰۱۶، بهترین کتاب سال ۲۰۱۷ به‌انتخاب تایمز لندن. بهترین کتاب سال ۲۰۱۷ به انتخاب سازمان رسانه‌ای npr امریکا. قرار گرفتن در فهرست ۱۲ کتاب برجسته‌ سال به انتخاب انجمن کتابخانه‌های امریکا و... 

گاردین درباره‌ی این رمان می‌نویسد: «شگرف بودن همیشه به‌ندرت اتفاق می‌افتد و اغلب غیر منتظره است اما کتاب استخوان‌های خورشیدی واقعا یک استثناست؛ رمانی نامعمول از نویسنده‌ای کمتر شناخته شده که مطمئناً قرار است توسط هرکسی که اعتقاد دارد رمان هنوز نمرده و رمان‌نویس‌ها صرفاً خوراک فستیوال‌های ادبی را برای طبقه‌ متوسط شهری فراهم نمی‌کنند، مورد تحسین و تقدیر واقع شود.» نیویورک‌تایمز هم در تاریخ پنجم ژانویه‌ی ۲۰۱۸ در مطلبی ضمن مقایسه‌ این کتاب با آثار ویرجینیا ولف، تی‌اس‌الیوت و گرترود استاین، می‌نویسد: «استخوان‌های خورشیدی به‌طرز شگفت‌انگیزی اصیل و به‌وضوح امروزی است؛ کتابی که تاحدودی مدیون مدرنیسم است اما به‌تمامی متکی به خودش است...این کتاب با همه‌ی پیچیدگی‌های ادبیِ آشکارش، به شکل زیبایی، ساده است.» وال استریت ژورنال هم در مقاله‌ای با عنوان «بهترین کتاب جدید» در سوم نوامبر ۲۰۱۷ می‌نویسد: «این رمان جریان سیال ذهنِ یک مرد ایرلندیِ میانسال را ثبت می‌کند که بسیار شبیه تک‌گویی‌های مولی بلوم در اولیس جیمز جویس است. این کتاب همچون یک جمله‌ رودمانند نوشته شده است...» همچنین رئیس انجمن منتقدان ادبی استرالیا در دسامبر ۲۰۱۷ درباره‌ی این کتاب نوشت: «استخوان‌های خورشیدی یک شاهکار کامل است. فرمی تجربی برای روایت که با پیش رفتنش توجه و اشتیاق مخاطب را بر می‌انگیزاند. این رمان، تمامی یک ملت و تاریخ لحظاتش را در یک جمله‌ی ۲۷۰ صفحه‌ای باشکوه خلاصه می‌کند.»

ترجمه‌ی فارسی این کتاب ۳۲۰ صفحه و قیمت پشت جلد آن ۴۴۰۰۰ تومان است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...