کتاب «آمریکا» نوشته فرانتس کافکا با ترجمه علی عبداللهی از سوی نشر مرکز منتشر شد.

به گزارش خبرآنلاین، رمان عجیب آمریکا یا به تعبیر خود کافکا، گمشده هم مانند بسیاری دیگر از آثار نویسنده آن ناتمام مانده است. ماجرای جوانی شانزده ساله‌ای است به نام کارل روسمان رابیان می کند که از سوی پدر و مادرش راهی آمریکا می‌شود. کافکا این رمان را طی سالهای 911 تا 1914 نوشته است.

کافکا هرگز به سرزمین آمریکا سفر نکرد و منبع الهام او برای نوشتن این رمان، مجموعه‌ای است از آثار مستند، زندگی نامه شخصیت‌های بزرگ ایالات متحده، سفرنامه‌ها و خاطرات.

کافکا بنا به دلایلی که بر هیچ کس روشن نیست، در آستانه پایان کتاب، ناگهان آن را رها کرد. با وجود همین نسخه ناتمام  هم، آمریکا یکی از رمان‌های منحصر به فرد کافکاست. در آمریکا قرار است با ظهور «تئاتر فضای باز اوکلاهاما»، پیش زمینه‌ای از بهشت یا آرمان‌شهر به نمایش درآید، که در آن هرکس با توجه به استعدادش، دست به کاری بزند که دوست دارد. کاری که صد البته در موقعیتی نسبتا برابر، خود آن را انتخاب کرده است.

 کتاب «آمریکا» با شمارگان 1800نسخه در 394 صفحه و به قیمت 7900 تومان منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...