کتاب «اعترافات یک رمان‌نویس جوان» نوشته اومبرتو اکو با ترجمه مجتبی ویسی به چاپ دوم رسید.

به گزارش ایبنا، ویسی گفت:اومبرتو اکو فرد خوش‌صحبت و آگاهی است. داستان‌های اکو در سراسر جهان مخاطبان گسترده‌ای دارند و ترجمه‌های مختلفی از آثار این نویسنده ایتالیایی در کشورهای مختلف منتشر شده‌ است. او که در روند داستان‌نویسی بسیاری از نویسندگان جوان تاثیر داشته، همواره از جیمز جویس و خورخه لوییس بورخس به عنوان نویسندگانی یاد می‌کند که بیش از دیگران از خواندن آثارشان لذت برده و از آن‌ها درس‌های زیادی آموخته‌است.»

در مقدمه این کتاب می‌خوانیم:

«
اومبرتو اکو از حوزه علمی و آکادمیک وارد حوزه ادبی شده، هرچند به قول خودش همواره دغدغه داستانگویی و روایت‌پردازی داشته است. این را از این جهت می‌گویم که تکلیف این کتاب یعنی «اعترافات یک رمان‌نویس جوان» از همین بدو امر روشن شده باشد. البته این تکلیف روشن، به روشنی و به همین سادگی هم نیست.»

در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم: «اعترافات یک رمان‌نویس جوان» تحشیه‌ای است بر متن رمان‌نویسی اکو. این تحشیه اما در مواردی از خود متن فراتر می‌رود و تصویری همزمان از اکو رمان‌نویس و نظریه‌پرداز را به ما می‌نمایاند و بنیادهای فکری، الگوهای نوشتاری و دلبستگی‌های او را در مقابل ما می‌گستراند. او انگار در این کتاب، خود نویسنده‌اش را زیر میکروسکوپ خود محققش گذاشته و به بررسی آن پرداخته است.

«اعترافات یک رمان‌نویس جوان» در شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 11 هزار تومان از سوی انتشارات مروارید به چاپ دوم رسیده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...