اعتراض‌ها به نوبل ادبیات 2019 ادامه دارد. بازماندگان جنگ بوسنی هم به اهدای نوبل به «پیتر هاندکه»[Peter Handke] اعتراض کردند.

به گزارش مهر به نقل از آسوشیتدپرس، بازماندگان جنگ بوسنی از جمله مادرانی که شوهران و پسران‌شان را در کشتار سربرنیتسا از دست دادند روز سه‌شنبه در سارایوو به نشانه اعتراض گرد هم آمدند و از کمیته نوبل خواستند تصمیم خود برای اهدای جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۹ به نویسنده اتریشی پیتر هاندکه را عوض کند.

معترضان بیرون سفارت سوئد در مرکز شهر سارایوو گرد هم آمدند و بنرهایی با شعارهایی داشتند که هاندکه را با اسلوبودان میلوشویچ دیکتاتور صرب و رادووان کاراجیچ و راتکو ملادیچ رهبران دوران جنگ بوسنی و صربستان مقایسه می‌کرد.

هر سه رهبر سابق صرب به خاطر نسل‌کشی در دادگاه سازمان ملل محاکمه شدند. میلوشویچ در سال ۲۰۰۶ پیش از پایان محاکمه خود از دنیا رفت و کاراجیچ و ملادیچ محکوم شده و حکم زندان تا پایان عمر دریافت کردند.

هاندکه ۷۶ ساله مدت‌هاست که به خاطر دفاع سفت‌وسخت خود از صرب‌ها طی جنگ‌های دهه نود میلادی که منطقه بالکان را دریدند مورد انتقاد قرار گرفته است. او حتی در مراسم دفن میلوشویچ سخنرانی کرد و با وجود اینکه دادگاه سازمان ملل هم رای بر این داد که او مسئول نسل‌کشی بوده، هاندکه بارها اصرار کرده که هیچ نسل‌کشی‌ای صورت نگرفته است.

زنان مسلمان بوسنیایی که همسران و پسران‌شان در کشتار سربرنیستا جان خود را از دست دادند در اعتراض‌ها به هاندکه عکسی از او را حمل می‌کردند که رویش نوشته بود «جایزه دادن به هاندکه برابر با جایزه دادن به جنایت است».

مورات تاهیروویچ یکی از معترضان گفت کمیته نوبل باید تصمیم خود را عوض کند. او گفت: «هاندکه از جنایت‌کاران جنگی حمایت کرده و مستحق جایزه نوبل نیست».

هر سال در روز یازدهم جولای ده‌ها هزار بازمانده کشتارها بیرون سربرنیتسا جمع می‌شوند تا برای قربانیان مراسم یادبود بگیرند و بقایای تازه کشف شده قربانیان را دفن کنند. معمولا رهبران بین‌المللی در این رخداد حضور پیدا می‌کنند.

مونیرا سوباسیچ که شوهر و پسرش را در کشتار از دست داد گفت گروه مادران قربانیان سربرنیتسا نامه‌ای به ملکه سوئد نوشته‌اند تا به او درباره حمایت هاندکه از جنایتکاران جنگی صربستان طی جنگ‌های دهه نود میلادی اطلاع‌رسانی کنند. آن‌ها ملکه را دعوت به شرکت در مراسم بعدی یادبود قربانیان کردند.

سوباسیچ گفت: «به نظرم انکار نسل‌کشی آخرین مرحله آن جنایت است و دادن جایزه نوبل به هاندکه آخرین مرحله نسل‌کشی است».

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...