رمان «یک سال در سه روز» [Ein Jahr in drei Tagen] اثر ایوونه کدینگ [Yvonne Kaeding] منتشر شد.

یک سال در سه روز» [Ein Jahr in drei Tagen]  ایوونه کدینگ [Yvonne Kaeding]

به گزارش کتاب نیوز، انتشارات مروارید به تازگی رمانی از ایوونه کدینگ به نام «یک روز در سه روز» را با ترجمه سارا بحری به چاپ رسانده است.

ایوونه کدینگ، نویسنده آلمانی، متولد 1974 است و رمان «یک سال در سه روز» تنها کتاب منتشر شده از او در ایران است.

ناشر در معرفی این رمان آورده است:

لورا برای بهبود زندگی زناشویی‌اش، آخر هفته‌ی هیجان‌انگیزی را در یکی از اقامتگاه‌های شمال آلمان برنامه‌ریزی می‌کند. ولی در حالی که به‌نظر می‌رسد شوهرش سیمون از این آخر هفته نهایت لذت را می‌برد، افکار خودش درگیر حوادث تلخ چند ماه گذشته است. حوادثی هم که در این آخر هفته رخ می‌دهند، باعث می‌شوند لورا برای حفظ زندگی زناشویی‌اش، با چنگ و دندان مبارزه کند.

ایوونه کدینگ، نویسنده‌ی آلمانی، با خلق این اثر، رمان کوتاهی نوشته که منتقدین ادبی آلمان را به تحسین واداشته است، طوریکه این کتاب را به دلیل شخصیت پردازی بسیار قوی و دید روانشناسانه و واقع گرایانه‌اش به قضایا، با یک فنجان اسپرسو مقایسه کرده‌اند که تاثیرش از یک قوری قهوه‌ی معمولی بیشتر است.

سارا بحری مترجم این اثر متولد 1355 است. این اثر نخستین تلاش او در ترجمه یک رمان است.

«یک روز در سه روز» از ایوونه کدینگ را نشر مروارید در 112 صفحه و قیمت 23 هزارتومان منتشر کرده و در دسترس علاقمندان قرار داده است.
 

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...