رمان «زاده جرم» نوشته ترور نوآ با ترجمه مریم آقایی توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، داستان این‌رمان درباره پسر کوچک و شر و شیطانی است که در دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی زندگی می‌کند و بناست تبدیل به مرد جوان و بی‌قراری شود که تلاش دارد جایگاهش را در دنیایی که اصلا قرار نبوده به آن بیاید، پیدا کند. او با مادری روبروست که سر نترسی دارد و به‌شدت مذهبی است.

درباره زندگی و شخصیت ترور نوآ نویسنده این‌کتاب، می‌توان این‌عبارت را بیان کرد: مسیر باورنکردنی ترور نوا از آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید تا پشت میز دیلی شو با ارتکاب یک جرم شروع شد: تولدش.

این‌نویسنده از پدری سفیدپوست از سوئیس و مادری سیاه‌پوست از آفریقا متولد شد. مجازات چنین وضعیتی، تحمل ۵ سال زندان بود. به‌این‌ترتیب ترور در دورانی از پدر سفید پوست سوئیسی و مادر سیاهپوست آفریقایی اش متولد شد که مجازات چنین کاری پنج سال زندان بود. در سال‌های اولیه زندگی، ترور را که گواه زنده بی‌مبالاتی والدینش بود، در خفا نگه می‌داشتند و باید به کارهای عجیب و غریب مادرش برای پنهان کردنش از حکومتی که هر آن ممکن بود آنها را از هم جدا کند تن می‌داد. سرانجام ترور و مادرش که با پایان استبداد سفیدپوست‌ها در آفریقای جنوبی آزاد شده بودند، ماجراجویی بزرگ خود را با زندگی در آزادی آغاز کردند و از فرصت‌هایی بهره‌مند شدند که پس از قرن‌ها درگیری به دست آمده بود.

داستان کتاب «زاده جرم» درباره یک پسر و مادری است که مصمم است پسرش را از چرخه فقر، خشونت و بی‌عدالتی نجات دهد؛ چرخه‌ای که سرانجام جان خودش را هم به خطر می‌اندازد.

این‌کتاب با ۳۰۴ صفحه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...