کتاب «جنگریزه» [Small wars : the new Jack Reacher short story] نوشته لی چایلد [Lee Child] با ترجمه نوید فرخی از سوی نشر یاد آرمیتا منتشر شد.

جنگریزه» [Small wars : the new Jack Reacher short story]  لی چایلد [Lee Child]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «جنگریزه» یکی از عناوین مجموعه ‌رمان «جک ریچر» نوشته لی چایلد، تریلرنویس انگلیسی است. «جنگریزه» یکی از جمع‌وجورترین داستان‌های جک ریچر است. ریچر علاوه بر خصوصیات مشابه با شرلوک هولمز، به‌شدت جوانمرد است.

لی چایلد، با نوشتن رمان‌های جنایی و دریافت چندین جایزه ادبی در این حوزه جزء محبوب‌ترین نویسندگان ژانر پلیسی در میان منتقدین و مخاطبان به حساب می‌آید. در سال 2012 براساس یکی از این داستان‌ها، فیلم «جک ریچر» با بازی تام کروز ساخته شد. چایلد داستان بلند «جنگریزه» را در سال 2015 و کاملا تکنیکی نوشته است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «کرافورد با تاخیر سرعتش را کم کرد و خودرو را در دنده سنگین قرار داد. خودرویش صدای بیشتری از حد معمول تولید کرد. خودروی مقابل یکی از خودروهای رایج دیترویت به رنگ سبز ارتشی بود. مردی که زیر کاپوت بود، سرش را بالا بردو صاف ایستاد. بی‌تردید قدبلند بود. دو متری قد داشت. یونیفرم نظامی باتل استتار به تن داشت. شکل و شمایلش زمخت بود و هیچ ظرافتی در او دیده نمی‌شد. رفتاری موقر داشت. از روی لباس نظامی هیکلش مشخص نبود ولی می‌شد حدس زد که هیکلی باشد.»

نشر یاد آرمیتا، کتاب «جنگریزه» با شمارگان 500 نسخه و قیمت 20 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...